مبارک باشه عزیز دلم
سلام وروجکم
باورم نمیشه که داری به 2 سالگی نزدیک میشی انگار همین دیروز بود
می بینی عزیزم چه زود میگذره من و بابایی یکسال پیرتر شدی
تولدت مبارک عزیزم
ورودت را به 24 ماهگی تبریک میگم ماهی که گذشت ماه پر از تجربیات
سخت ،خوب ،بد بود ولی با کمک تو ناز نازی با موفقیت به پایان رسید..
انشاالله که این ماه را هم به خوبی سپری کنی..
این ماه که همش می خوایم بریم عروسی به سلامتی چشم دشمن کور..
93/1/19
دایی جون و زن دایی یوسف را گذاشتند و رفتند خانه خدا زیارت من و تو هم
از شنبه بار و بندیل و بر داشتیم اومدیم خونه اقاجون جعفر تو هم که از خدا خواسته
میری پارک.و دم به دقیقه تو پارکینگ مامانی ب ِیِم آشین اُسف(بریم ماشن یوسف)
وقتی هم بری با کلی کلک میاریمت بالا مثلا من اومدم اینجا خیاطی کنم
تا دایی جون به سلامتی بر می گرده..
بعد از اونجا بِ یم اساسور بوم جوجو خاله
(بریم اسانسور بریم جوجه های خاله را ببینیم)
قربون اون حرف زدنت بشم...
دیشب تو راه پله ها بهت میگم بیا بالا نشستی میگی قهرم میگم با کی
میگی من میگم چرا میگی خوب دلم می خواست بخورمت...
دوباره که میپرسم با کی میگی اُسف
دیگه بیشتر از این نمیتونم بنویسم
دوستای گلم به زودی بر می گردم و کامنتاتون را تایید میکنم...
همه گیتون را دوست دارم