دخملی و گردش و عقدکنان
سلام سلام سلام پرنسس خانم مامان سلام به خانم خانما.... سلام به دردانه شیطون خوبی خدا را شکر بیا ادامه مطلب.... ٢٢/٦/٩٢ قرار شد که صبح روز جمعه ساعت 7 به طرف روستایی که اقاجون (بابای ؛بابایی) به دنیا اومده بود حرکت کنیم..عمه زهرا و شوهر و بچه هاش هم بودند . اخه یکسالی بود که نرفته بودیم سر مزار اقاجون بابایی(بابای ؛اقاجون) من خیلی دوستش داشتم با اینکه نابینا بود ولی به اندازه یه دانشمند معلومات داشت خیلی با فرهنگ و با کلاس صحبت میکرد من دوست داشتم همیشه بریم خونشون و جات...