زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

با تو بودن چه خوب است

1392/7/1 1:34
1,612 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

قلب   سلام بهونه قشنگ من برای زندگی    چشمک


 آره بازم منم همون بهونه همیشگی

 

 

خدایا شکرت به خاطر این فرشته ایی که از اون بالا بالاها برای ما فرستادی......

 

خوشکل من ...گندمکم بیا ادامه مطلبقلب

 

 

ماچ    خوش  امدی   بغل

 

2 ماهی میشه که کسی در هیچ جا جلوی شما نمیتونه دمرو بخوابه 

 

 

چون کــــــــ ــــــــ ـــــــــ ـــــه

 

این شکلی میشه...

 

 

نیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

 

اولین باری که نشستی کلی خندیدیم... 

 

یک روز مادر جون از همه جا بی خبر منم تو اشپزخونه تازه از راه رسیده بود

 

 و خسته تا که این شکلی خوابید پریدی روی کمرش. تا حالا خیلی ها این شکلی

 

شدند شدی دوربین مخفی و بساط خندهنیشخند

 

 

 

 

 

بیچاره بابا رسول مهربونآخ

 

 

 

 

 

 بابا رسول هنوز میان زمین و هوا اویزون هست هنوز به زمین نرسیده

 

شما منتظر هستی تا بپری روی کمرش تازه حرکات نمایشیم انجام میدی

 

 اگه تونستم عکس میگیرم و برات میگذارم...

 

 

 

 

 

قربون اون سیب خوردنت برم من ماچ

 

 

 

 

 

اینجا داری تلویزیون نگاه میکنی و من جلوت را گرفتم

 

 

 

 

اینم از بازی جدیدت که محمد برات اورده و هرچه میگیم مناسب تو نیست ؛

 

میزنی تو سر و صورتت اصلا گوش نمیدی و تلاش میکنی مثل حرفه ایی ها بزنی...

 

موفق باشی...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم از زندگی ریخت و پاش من از دست تو ورجک اگه از صبح تا شب همین

 

 شکلی باشه نگاشونم نمیکنی ولی به محض اینکه من جمع میکنم میای

 

و همون اسباب بازی را میخوای. ولی اگه با کمک خودت جمع کنم دیگه

 

 سراغشون نمیری...

 

 

 

 

اینم از پارک و سرسره بازی.....

 

چهارشنبه 92/6/24

 

 وقتی این شکلی میخندی دلم میخواد اونقدر فشارت بدم

 

 که تو اعماق وجودم محو بشی..

 

پس مواظب خودت باش....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خودت از راه پله ها میری بالا و خودتم باید بیای پایین من و بابا رسول را

 

دعوا میکنی که چرا بهت کمک میکنیم ..وقتی هم از سرسره می افتی زمین

 

پا میشی و غش غش میخندی و دوباره میری بالا..

 

من و بابا رسولتعجب

 

ای خود کفای کوچولو

 

ماشاالله ....

 

 

 

اینم از خوابیدنات که دل منا برده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخواب ارام فرشته مهربون مامانی

 

 

بعدا نوشت:راستی عزیزم امروز اول مهر و روز باز گشایی مدارس و اومدن پاییزه

 

یادش به خیر چه خاطره هایی داشتیم...

 

 

 

نفس بابا ؛هستی مامان؛ ثنا  تا این لحظه ، 

1 سال و 4 ماه و 5 روز و 18 ساعت و 36 دقیقه و 46 ثانیه سن دارد :.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان معین
1 مهر 92 9:46
سلام . خدا حفظش کنه دختر نازتون و منم 1 پسر دارم 7 ماهه . ثنا جون و به لینک دوستان معین اضافه می کنم خواستین شما هم این کارو بکنین


ممنونم چشم حتما
معصومه
2 مهر 92 8:53
ای جان..
بیچاره باباجونش..البته همه باباها باید اینجوریای بچه هاشونو به جون بخرن..
ماشاالله ثناجان شیطون شده حسابییییی..



دقیقا بیچاره باباش
ماشاالله به جونش
مامان محدثه
2 مهر 92 11:06
ای جونم حالا خوبه نمیگه تو همین حالت بلند شید و راه برید
آخ آخ دقیقا عین خونه ی ما از دست این اسباب بازی ها بچه ها
آفرین به این دخمل خوشگل که خودش سر سره بازی میکنه
راستی مامانی چرا وب ما باز نمیشه؟


چرا میگه بابایی هم به دستورش
اگه مثل ثنا جون اتاق شخصی هم نداشته باشند دیگه بدتر
افرین مستقل
باز شد با کلی تکرار
مامان اهورا
2 مهر 92 11:26
جونم با این عکسای خوشگلت....
زود بیا بهمون سر بزن.یه عالمه عکس جدید داریم.


اومدم خاله جونم..
ممنونم که بهم سر زدی..
مامان ثنا
2 مهر 92 22:06
خاله جون قربون اون خنده هات
همیشه بخند که خنده هات قشنگه


ممنونم خاله جون
مامان ثنا
2 مهر 92 22:08
سلام مریم جون عزیزم این البومی که تو وبلاگت گذاشتی میشه کدشو به منم بدی؟خواهش


تو قسمت پیوندهای وبلاگم ادیت عکس3
http://funny.pho.to/old_photo_book/اینم ادرس مستقیم..
ali
4 مهر 92 11:50
محصولات کودکانه برای فرزندتان به سایت بیایید
مامان شاران
5 مهر 92 16:33
عزیزم امیدوارم خوب باشید خداییش بچه ها چه عالمی دارند و خوابشون هم مثل فرشته ها ست


ممنونم از حضور گرمتون
همینطوره
مامان معین
6 مهر 92 8:47
ممنون خاله جون . انشااله عروسی ثنا جون


انشاالله خواهش میکنم
الهام (مامان امير حسين)
6 مهر 92 16:56
اي شيطون بلا!!!
امير حسينم عادت كرده تا طاق باز ميخوابي مياد و ميشينه روي صورتت!!خيلي هم براش عاديه!!
اين كه خوبه مريم جون
من بخورمت تو خودت سيبي!!!
با اون دامن خوشگلت و اون لبخند خوشگل ترت عزيزم!!


از دست این وروجکها
خیلی خوبه.
چشمات قشنگ میبینه