پیکاسو ی خوشکل من
چهارشنبه...٩٢/٦/٢٧
می بینی چقدر زرنگم
سلام بر توپ شیطونک مامان
الهی من فدات بشم خوشکلم
ثنای عزیزم
می دانم به زودی بزرگ خواهی شد آنقدر بزرگ که
دیگر در آغوشم جای نمگیری....
از همین الان دلم برای اغوش گرفتنت تنگ است..
بدو بیا.....
خوش اومدی
عزیز مامان.. این روزها کارش شده اینکه بیاد از من دفترش را بگیره
و بشینه نقاشی بکشه....اونم به سبک ثنایی جیگر طلا..
سریع دستت یا پات را میگذاری روی کاغذ و دورش را میکشی بعضی وقتها
از منم کمک میگیری حتما بعد از تمام شدن باید ناخن بکشم و لاک بزنم ..
تصاویر گویای همه چیز...
اینم نتیجه کار حتما باید پایان کار اسمت را هم بنویسم وگرنه
سرم جیغ می زنی...یه مداد بزرگ داری ولی
بیشتر دوست داری با این مداد نقاشی بکشی ..
وقتی بهت میگم یه توپ بکش تمام سعی خودت را میکنی...
ولی دایره به شکل بیضی میشه..
تو هم ناراحت میشی و مداد را میدی به من منم باید بگم چی
بکشیم خورشید ..چی بکشیم پروانه....و اسب ..ماشین....جوجه.....
خلاصه اینکه روز شب میشه و من و تو در حال کشیدن نقاشی
هستیم..ول کن نیستی که نیستی...
کلی هم برای هر کدوم ذوق میکنی..اولین چیزی که باید بکشم ..
اگه گفتی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سرسره و تاب روزی 100 بار....
موفق باشی و چشم حسود تو را نبینه...
آمین یا رب العالمین