زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

رژ لب مامان

1392/6/30 22:44
1,087 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

 

سلام عزیز مهربون،

 

اجاز هست بشم فدات اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خنده هات؟
 

شب که میاد یوش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست

 

از آسمون ستاره بچینم برات

 

 

سلام سنجاقکم

 

از قیافت معلومه که خیلی خوبی خدا را شکر ..

 

 

بیا ادامه مطلب:

 

 

روز دوشنبه     92/6/25

 

 

 

 

 

 

 داشتم جارو برقی میکشیدم تو هم مثل همیشه به دنبال جارو برقی 

 

 بودی و  یه برگه یا یه پلاستیک میگرفتی دم خروجی باد

 

جارو برقی و وقتی میدید میرفت بالا ذوق میکردی...

 

تا اینکه من جهتم عوض شد و توی یه لحظه وقتی که برگشتم

 

دیدم که تنها لوازم ارایشی

 

مامان که یه رژ لب 24 ساعتی بود را برداشتی و بیا و ببین ..

 

 

 

 

 

 

 

 حالا مگه پاک میشد با هر شوینده مناسبی شستمش ولی نشد که نشد...

 

بابایی شب که دیدت فکر کرد صورتت به جایی خورده و قرمز شده...

 

رژ لب بیچاره  دیگه فایده ایی نداشت....

 

توش یه تونل زده بودی  انگشتت را تا تهش کرده بودی تو...

 

حیف ازش عکس نگرفتم....

 

 

 

 

 

10 nail polish icon

 

 

 

وقتی هم لاک ناخنت پاک میشه میای انگشتت را به طرفم

 

دراز میکنی و  فوت میکنی 

 

 یعنی به ناخنم لاک بزن..

 

دلم میخواد اون موقعه قورتت بدم...

 

عشـــــــــــــــــــــــــقم .....نفـــــــــــــــــــــــسم

 

 

 

hair blower icon

 

 

دیروز جمعه برای اولین بار برات با سشوار موهات را خشک کردم

 

 خیلی استقبال نکردی

 

همش فرار میکردی و از صداش میترسیدی....

 

 

 

دختر قشنگم...

 

مهربانم....

 

مراقب باش؛

دست روزگار هلت میده ...

ولی قرار نیست تو بیفتی ...

اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی اوج میگیری ...

به همین سادگی ...

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان حسین جون
30 شهریور 92 23:09
الهی فداش بشم که چقدر قشنگ رژ زده مریم جون ازین به بعد باید عادت کنی به آرایش این خانم خوشکلهمن خودم اینقدر رژ لب شکوندم و خراب کردم از بس دوست داشتم آرایش کنم رژلبارو بر میداشتم و محکم می کشیدم اونا هم که 24 ساعته رنگ نمیداد منم بیشتر میزدم محکم روی لبم می کشیدم تا جایی که رژ رو از کمر می شکوندم و بعدشم یه قیافه ای شبیه به عکس ثنا سوگلی داشتم


عجب خاله شیطونی بودی نگو پس منم به شما رفتم که شیطونی میکنم
ولی هر دوره از زندگی برای خودش یه عالمی داره
ببوس حسین جون را
گلی ازبهشت
30 شهریور 92 23:03
سلام عزیزم من اصفهانی نیستم خواسم آدرس چندتافروشگاه لباس بچه با قیمت مناسب بهم بدیدفردامیام اصفهان ممنون بیزحمت اگه بلدیدآدرس مرکزخریدمانتو کیف وکفشم بهم بدیدآخه فرصتم کمه


جواب را تو وبلاگتون کامنت کردم
ندا
31 شهریور 92 1:12
www.nilanailart.blogfa.com آموزش و کاشت تخصصی ناخن نیلا کیفیت عالی و قیمت مناسب تهران-امیر آباد
مامان محدثه
31 شهریور 92 14:03
وااااااااااااای صورتشو ببین الهی دورت بگردم خاله جون مثلا میخواستی بزنی به لبت
دخترک خوشگل معلومه که از الان قرتی هستیا


میبینی خاله جون چقدر قرتیم تا حالا صد بار مامانم حواسش بود و رژ لبش را مخفی میکردی ولی در یه عملیات غافل گیرانه ترتیبش را دادم خیلی خوشکل شدم مگه نه
اگه مشکل وبلاگتون حل شد میام پیشتون
مامان نرگس
2 مهر 92 8:47
]چه با مزه شده
نرگس من یه روز وقتی تو آشپزخونه بودم اونم مشغول بازی تو اتاق بود یه دفه صداش گریه اش بلند شد ترسیدم سریع رفتم دیدم دیوار قرمز و اونم داره نگاه میکنه بهش و گریه میکنه خیلی ترسیدم فکر مردم دستشو با چاقویی چیزی بریده که داره اینقد گریه میکنه سریع بغلش کردم دیدم چیزیش نیست و رژ لبم اونجا افتاده .....خیلی خندیدم



ممنونم بهم سر زدی خاله جون
الهام (مامان امير حسين)
6 مهر 92 16:53

از الان قرتي خانوم؟!؟!؟!!؟
باريكلا خيلي خوبه!!!
بگو رژ و خوردي ديگه!؟!؟
ولي مامان بلايي داري!!با اين رنگ جلف رژش!


بله خاله خوب چکار کنم..از الان باید تمرین کنم تا واسه شوهرم خودم را خوشکل کنم .تا کسی نتونه شوهرم را ازم بدوزده
پس چی ولی فقط برا بابام