زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

چی بگم از دست تو

1392/4/23 16:14
935 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق اتشین؛ بعضی وقتها می مونم چی بگم و چی بنویسم.

 

معجزه زندگی من,لحظه لحظه بودن در کنار تو,نفس کشیدن در هوای تو,

 

برایم امید بخش و زندگی بخش است.

 

شما اصلا دست از سر این صندلی بر نمی دارید .

 

مثل اینکه درس عبرت نشده.

 

بفرمایید ادامه مطلب:

از وقتی که مژه های قشنگت اونجوری از پلکت جدا شد.

 

صندلی را گذاشتم یه جای امن ولی شما بعد از 10روز اتفاقی

 

پیدا کردی چنان ذوقی کردی که نگو و نپرس و دوباره شروع شد

 

 ثنا جون نرو بالا؛ثنا جون عزیزم می افتی پایین اوخ می شی

 

 و شما کار خودت را انجام میدی.تصاویر گویای خوب ماجراهای

 

هر روز من ؛ ثنا و صندلی..

 

خدایا بهم صبر بده..کلافه

 

ای کاش خودت فقط می رفتی بالا یه دفعه لباسات را می بری .

 

یکدفعه سطل اسباب بازی را می بری .

 

یکدفعه هم هر چه دم دستت باشه..جای خودت به زور میشه ..

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باز هم با تمام شیطنتات دوستت دارم

 

و با هر شیرین کاری صد تا بوس نثارت میکنم..

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شهرزاد
24 تیر 92 13:47
آخی ثنا جونم دلم کلی براش تنگ شده بود ...مثل این خونه درختیا هست! برای خودش رو صندلی خونه زندگی تشکیل داده!


من هم دلم تنگ شده بود . خونه زندگی که چه عرض کنم ببوس شازده پسر را
الهام(مامان اميرحسين)
24 تیر 92 16:27
سلام مريم جون
خوبي؟؟
خوب شايد دوس نداشته باشه مژه داشته باشه
الهههي من بخورمت شيطون!!
دوست داره!!دعواش نكن!!
چقدر برگ تو خونه تونه!!!!!!!خوش به حالتون
ممنون اسبمونو پس اوردي


سلام الهام جون خوبه خوبیم به لطف شما.
نمیدونم شاید؟
اخه وقتی میوفته خونه با تمام وسایلش تو دهنشه باید دم به دقیقه گوش زد کنم
بله الهام جون خونمون هنوز پاییزه بهار نشده
چقدر این اسب بی قراری کرد ومن فکر کردم ناراحت میشی بفرستمش تازه اب و علف هم گرون مونده بودیم چه کار کنیم خوشحال شدی که فرستادمش مگه نه


مامان حسین جون
24 تیر 92 19:02