زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

بازیگر عزیز از بین ما رفت

  سلام عروسکم امروز از بازیگر محبوب همه مردم برات می نویسم. درروز 26 ماه رمضان که همه روزه دار بودند تلویزیون خبر فوت نادیا دلدار گلچین را اعلام کرد.او بر اثر ناراحتی کلیه در بیمارستان مارا تنها گذاشت و به دیدار پروردگار رفت.  نادیا دلدار گلچین ( ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۹ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ ) بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود. از دیگر بستگان وی در سینما می توان به دختر عموی وی مرجانه گلچین اشاره کرد. زندگی نامه   نام اصلی نادیا دلدار گلچین ملیت   ایرانی تولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۹ تهران والدین نادر گلچین مرگ ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ ...
25 مرداد 1391

باز هم زلزله

.: زلزله شدید در آذربایجان شرقى در روز ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ :. تصاویری غم انگیز از کودکان زلزله زده آذربایجان   روز شنبه دو زمین‌لرزه به بزرگی 6.2 و شش درجه در  مقیاس امواج درونی زمین به ترتیب شهرستان‌های اهر و  ورزقان در آذربایجان‌شرقی را لرزاند. که در بر اثر این حادثه  97 روستای شهرستان هریس، 293روستای شهرستان اهر و 47 روستای شهرستان ورزقان بین 40 تا 100 درصد آسیب دیده‌اند که در بین این آسیب دیدگان جمع زیادی از کودکان و زنان دیده می شوند. اولین کودک ورزقانی بعد از زلزله به دنیا امد     عزیزم می دانم این تصاویر خیلی...
21 مرداد 1391

شبهای.. پر فضیلت قـــــــــدر

تقديري سراسر خير، برکت، خرسندي، سلامت، خوشبختي، سعادت دنيا و آخرت، توشه شب قدرتان باد     إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ   حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ حم.   در...
17 مرداد 1391

ماه... مبارک رمضان

فرا رسیدن حلول ماه مبارک رمضان بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد. دختر عزیزم ثنا جون شما امسال ماه رمضان بعدا به خاطر نخواهی اورد برای همین یکم از این ماه پر فضیلت برات می نویسم تا یادگار بماند.در ضمن این اولین ماه رمضان زندگیته. عزیزم تو الان 6روز است که واکسن دو ماهگی را زدی که وارد ماه مبارک رمضان شده ایم.تو که از بس شیطان و با مزه شده ای که بعضی وقتها فراموش می کنم که ماه رمضان است.چونکه من به تو شیر می دهم نتوانستم روزه بگیرم. ولی چون ماه رمضان را خیلی دوست دارم سحر از خواب بیدار می شوم و برای بابایی سحری را اماده می کنم و اگه تو همچنان بیدار باشی که نه!ولی اگه دست از سر مامانی برداشته باشی و خوابیده باشی همراه بابایی ...
31 تير 1391

ثنـــــــــــــــــا جون دو ماهه می شـــــــــــود

ماهگی   ٢٨/٤/٩١ سلام به دختر نازم.سلامی چو بوی خوش آشنایی. گل خانم ما باید شما را بیست و ششم برای زدن واکسنت می بردیم ولی مرکز بهداشت اون روز را واکسن نداشتند برای همین چهارشنبه بیست و هشتم رفتیم. اتاق اول قد و وزنت را گرفتند.و اتاق دوم برای واکسن ابتدا قطره فلج اطفال را بهت دادندکه خیلی تلخ بود و تو سرفه کردی. خانم دکتر گفت بگذارش روی تخت تا که مادر جون گذاشتد روی تخت تا امادت کنیم زدی زیر گریه مادر جون پات را گرفته بود من هم از تو فیلم می گرفتم واکسن ران چپ سه گانه بود(دیفتری،کزاز،سیاه سرفه)اخیه عزیزم چقدر دردت اومد زدی زیر گریه.برای بعدی که روی ران راست بود (هپاتیت ب )دیگه از گریه سیاه شدی....
28 تير 1391

مواظب گوش ثنا جون باشید.

١٧/٤/٩١ سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام به ناز نازی خودم. امروز صبح با بابا رسول تصمیم گرفتیم که شب که از سر کار بر می گرده ببریمت گوش هایت را سوراخ کنیم.شب که شد بابایی ،من،مادر جون فاطمه باهمدیگه رفتیم برای سوراخ کردن گوش سو گلی اول که رفتیم داخل مطب خوشحال بودی  همین که مادر جون تو را از من گرفت و نشت روی صندلی زدی زیر گریه من هم چون طاقتش را نداشتم نگاه نمی کردم.بابایی هم ازت فیلم می گرفت  تا که گوش اولی را سوراخ کرد تو از شدت گریه لیسه رفتی برای اون یکی گوش دیگه رنگ صورتت سیاه شد.تا اومدم از مامان جون بگیرمت دیگه حال نداشتی ولی یکم بعد ارام شدی از اونجا هم سه تایی رفتیم خانه مادر جون ...
17 تير 1391

ثنـــــا در دومین تولـــــــــــد

16/4/91 سلام به دختر گلم و دوستان عزیز وب. امروز صبح عمه زهره بهم زنگ زد و برای تولد پسرش سید رضا دعوتمون کرد.راستی چون که اقا رضا خواهر نداره به من میگه اجی به همن دلیل دایی تو هم میشه.در ضمن زن دایی می خواست دایی را سو پرایز کنه.  یه تولد خیلی خودمانی گرفتیم.به قول قدیمی ها می خواستیم دور هم باشیم. شب بابایی که از سر کار اومد رفتیم تولد دایی رضا.کادو هم براش پول گذاشتیم.چون تو اذیت می شدی نرفتیم کادو بگیریم. خییییییییییییییییلیییییییییییییی خوشششش گذششششششت. بعد از اینکه دایی شمع را فوت کرد. کیک را هم خوردیم جاتون خالی یکم بعد هم شام خوردیم وچون تو خوابت می امد پا شدیم اومدیم خانه. عکس تولد«ادامه مط...
16 تير 1391

ثنـــــــــــا در عروســــــی

5/4/91 سلام به دختر خوشکل مامانی دختری که به گفته بزرگترها وقتی که چهل روزه شد.تبدیل شد به دختری که دیگه کمتر از قبل گریه می کنه و بیشتر وقتها می خنده. وقتی که از خواب بیدار می شوی از در اتاقت که وارد می شوم بهت میگم ستاره آی ستاره همچین دختری کی داره.قه قه می زنی. اون موقع دلم می خواد بخورمت.همیشه از خواب که بیدار می شی خوش اخلاق هستی. عروسی عمو مسعود را گذاشتیم بعد از اینکه خانمی چهل روزه شد.دقیقا چهل و دو روز داشتی که به عروسی عموت رفتیم تو اون شب همش خواب بودی.فقط وقتی که موقع عکس انداختن شد از خواب بیدار شدی. عکس عروسی «ادامه مطلب» این عکس تپل خانم شب عروسی عمو داخل تالا...
5 تير 1391

ثنا و اولین ها

سلام دختر نازم بعد از اینکه یک ماهگی را پشت سر گذاشتی و چهل روزت هم تمام شد دیگه خیلی گریه نمی کنی و عین یک هلو خوردنی شدی. بعضی از کارها و جاهایی که برای اولین بار انجام دادی یا رفتی: 27/2/91 برای اولین بار به حمام رفتی توسط.مادر جون و مامان جون خانه خودمون. 3/3/91 اولین باری که خانه اقاجون جعفر به حمام رفتی روز نهمی بود که بدنیا اومدی.   11/3/91برای اولین بار خانه خاله رفتیم در ضمن از مشهد امده بودند.   29/3/91اولین مولودی خانه اقاجون جعفر«عید مبعث »رفتبم همش گریه کردی. 5/4/91 اولین عروسی که ثنا خانم را بردیم عروسی عمو مسعود بود «ولادت امام زین العابدین» ...
3 تير 1391