مواظب گوش ثنا جون باشید.
١٧/٤/٩١
سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام به ناز نازی خودم.
امروز صبح با بابا رسول تصمیم گرفتیم که شب که از سر کار بر می گرده ببریمت گوش هایت را سوراخ کنیم.شب که شد بابایی ،من،مادر جون فاطمه باهمدیگه رفتیم برای سوراخ کردن گوش سو گلی اول که رفتیم داخل مطب خوشحال بودی
همین که مادر جون تو را از من گرفت و نشت روی صندلی زدی زیر گریه من هم چون طاقتش را نداشتم نگاه نمی کردم.بابایی هم ازت فیلم می گرفت
تا که گوش اولی را سوراخ کرد تو از شدت گریه لیسه رفتی برای اون یکی گوش دیگه رنگ صورتت سیاه شد.تا اومدم از مامان جون بگیرمت دیگه حال نداشتی ولی یکم بعد ارام شدی
از اونجا هم سه تایی رفتیم خانه مادر جون و همراه اقاجون خاله وجیهه،عمو ابوالفضل،زن دایی و یوسف رفتیم پارک تو هم اولین بارت بودو از اول تا اخر خواب بودی،بهتر چونکه خیلی باد می امد
از گوش سوراخ کردنت عکس نداریم فیلم داریم ولی از تو پارک عکس داریم
خانمی بین پتو داخل پارک بعد از سوراخ کردن گوش اون شب تا ساعت 1 هق هق می کردی.