زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

زندگی بی مکث ادامه دارد

1393/8/27 16:43
647 بازدید
اشتراک گذاری

با نام یاد خدای مهربان....

سلام دوستان خوبید.منکه به حمد و سپاس از خدای مهربان خوبم...

مشغول زندگی ،و سپاسگذاری از خدای مهربان...

زندگی بی مکث ادامه دارد ....

و هرکسی وظیفه خودش را اجرا میکنه....شکر؛الحمدالله.....

 

............جز نام خدا واژه ایی برای اغاز نیست.......

                 عبور باید کرد......

                    صدای باد می اید ،عبور باید کرد.....

                            و من مسافرم ،ای بادهای همواره!

                                          مرا به وسعت تشکیل برگها ببرید

                                                     مرا به کودکی شور آبها برسانید

 

 

 

اینم از خانم خانما که رفته بودیم بازار خرید و تا دست یه اقا پسر طبل دیدی پرسیدی مامان اون چیه دست اقا پسره واسه منم بخر..بهت میگم اون طبله واسه پسراس و جواب شما خوب دلم میخواد منم پسرم دیده (دیگه)

و بابا هم واست خرید

مِسی بابا واسم طبل خریدی و از ذوقت انداختی گردنت و با سرعت میدویدی که یکمرتبه خوردی زمین خدا رحم کرد که صورتت را داغون نکرد

 

وقتی میخوای طبل بزنی دو تا میزنی روی زمین و دو تا به طبل خیلی زیبا دقت میکنی تا ریتم داشته باشه..

اگه نشه میگی اَه خیرِ سر(خیره سر)

چقدر حرصم میدی اذیتم نکن دیده

و من هم مات و متحیر کلی هم میخندم..

این خیره سر را از خودم یاد گرفتی یه روز چرخ خیاطی خراب شده بود و هرچه نخ را سوزن

می کردم پاره میشد

گفتم چقدر امروز تو چرخ خیاطی خیر سر شدی و بهم حرص میدی

غافل از اینکه طوطی خانم اونجا تشریف دارند...

 

 

 

اینجا میگی یا علی اصغر و تبل میزنی برگشتی میگی مامان اگه گفتی کی علی اصغر

کوچولو را شهید کرد..اگه گفتی ..زود باش بگو ...

( موقع گفتن کلمه اگه گفتی قیافت این شکلی میشه..)

و خودت میگی یه ادم بدی بوده اسمش شمر بوده ...

علی اصغر کوچولو اب میخواسته بهش نداده..

الان میرم دعواش میکنم ای ادم بد چرا اب ندادی به علی اصغر کوچولو و اخمات

را میکشی تو هم و میگی چند بار بد بد بد

قربونت برم اخه چقدر شیرین زبونی میکنی..

 

 

 

 

 

این لباس را واست دوختم و الان مثلا پرو کردی ولی اصلا یه لحظه اروم و قرار نداری

همش بدو بدو میکنی و میگی ازم عکس بگیر...

خلاصه اینکه نتونستم اشکالات لباست را ببینم وروجک .

 

 

 

خودت سریع میری بالای اپن و با پسته هایی که برداشتی بخوری ریختی داخل نایلون و

زنجیر میزنی و میخندی..

قربون خندیدنت ..

 

 

 

مامان من زنجیر میزنم تو ازم عکس بگیر..

حسین حسین حسین جان

 

 

 

اینم نتیجه کمک کردن به مامان انگیزه پیدا میکنم یه عالمه ترشی میندازم

فقط حیف فراموش کردم موقع کمک کردن ازت عکس نگرفتم..

ببخشید اگه دهنتون اب انداخت و دلتون خواست...

بفرمایید..

 

 

 

زیارت امامزاده محمد باقر کنار خونمون تا میرسی داخل امامزاده ایی

شروع میکنی به بوس کردن چهار طرف قربون اون دل پاک و معصومت بشم عزیزم

شب 19 ماه محرم 

 

 

رفتی واسه خودت مهر بیاری نماز بخونی..

 

 

قبول باشه فرشته ناز من..

 

 

فردای اون روز داشتی تاب بازی میکردی و امام ها را میگفتی تا گفتی امام هشتم

امام رضا یکمرتبه  میله تاب از بالا افتاد داخل اتاق و خودت پرت شدی داخل سالن و پشت

سرت محکم خورد روی سرامیکها و کلی گریه کردی من هم حسابی ترسیدم

 فکر کردم سرت چیزی شده بعدا فهمیدم که به خاطر تاب بوده سریع برات درست کردم

و تو هم دیگه گریه نکردی خدا را شکر به خیر گذشت اگه میله خورده بود رو سرت چی؟.

 

 

اینجور که معلومه این پست همه چیز در همه..

روز جمعه 93/8/23 تولد اقا یوسف بود و به اصرار خودش واسش یه جشن کوچولو گرفتند 

اینم دست پخت خاله منیژه و طرح روی کیک درخواست یوسف..

جاتون خالی خیلی خوشمزه بود..

ولی تو سرما خورده بودی حسابی صدات به زور شنیده میشد ولی اصلا بهانه گیری نکردی 

به قول خودت دختر خوب و نازنین فرشته روی زمین بودی..

روزی چند بار الکی من را صدا میزدی تا ببینی صدات خوب شده یا نه..

تا اینکه دیروز یکم بهتره شده میگی مامان صدام خوب شد..هورراااا

اخ جون هونونی دلت اب

 

 

 

اینم از اقا یوسف که خروس شده بود..

قربون ژست خوشکل بشم  عزیزم با اونکه بد حال بودی ولی برای خودت اون وسط ها

میگشتی و سر خودت را گرم می کردی..

 

 

اینم یه عکس زشت از من و بابا و تو که داری گریه میکنی...

 

 

و در اخر ثنا خانم کادویی که داده بود یوسف خودش اورده یه گوشه

باز میکنه و میبینه و چک میکنه خراب نباشه..

خوبیت نداره کادوی خراب تحویل بدیم...

 

 

 

از بس به دکتر شدن علاقه داشتی گفتی واسه یوسف بخریم تا با همدیگه جیز بازی کنیم...

حالا بماند که همه اون روز چکاو کامل شدند توسط شما و یوسف..

 

 

دختر مریض و بیحال تا صبح با بابا بالا سرت نشسته بودیم نمیتونستی نفس بکشی...

فعلا داری دارو مصرف میکنی تا انشالله بهتر بشی...

 

 

 

موقعی که شروع به نوشتن این پست کردم

ثنا جون 2 سال و 5 ماه و28 روز سن دارد

 

 

همیشه یه پست اختصاصی برای ماهگردت میگذاشتم

ولی چون مریض بودی نتونستم با کمی تاخیر

جشنورودت به 31  ماهگیت را بهت تبریک میگمجشن

 

تشویقتشویق

محبتبوسبغل

 

انشاالله همیشه در پناه خدا و امام حسین باشی

الان که تمام شد 

بردمت خانه بهداشت...

قد..88

وزن...11.5

هنوز خاله ریزه تشریف داری

هنوز که هنوزه به انداختم ..میگی...انگاشتم

هرچه میگم بگو دستمال کاغذی...میگی کاغذ دستی

 

ثنا جون 2 سال و 6 ماه و 1 روز سن دارد

 

 

 

پسندها (7)

نظرات (10)

مامان آیسل
29 آبان 93 9:54
عزیزم ایشالله خداحفظت کنه چقدرشیرین زبونی جیگرخاتم مامانی براش اسفنددود کن ومواظبش باش این سرماخوردگی که سراغ همه میره خیلی بده ماهم اسیرش شده بودیم
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم نظر لطفتونه.. چشم حتما... انشاالله که هیچ کس مریض نشه..مخصوصا بچه ها خیلی سخته
دریا
3 آذر 93 3:08
سلام چه انتظارشیرینی داشتی.نه ماهه بارداری رو میگم.بعداز 15سال.خداحفظش کنه این دخترنازو. خوشحالم میکنی به وبلاگ دخترمنم سربزنی وتبادل لینک کنیم
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام .. بله خیلی شیرین بود خدا قسمت تمام چشم انتظاران بکنه... چشم حتما بهتون سر میزنم...
مامان نازنین جون
3 آذر 93 10:27
طبلت خیلی قشنگه مبارک باشه وااااااااااااااای چه همه ترشی زیارتت قبول خانم کوچولو
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
چشماتون قشنگ میبینه جاتون خالی خیلی خوشمزه شده جاتون خالی
مامانی
3 آذر 93 12:01
عزیززززززززززززززززمی .خدا واستون نگه داره.ماشالله دخملی نازی دارین.
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
نظر لطفتونه ممنونم بهمون سر زدید
مامان 3جوجه طلایی
4 آذر 93 15:46
دختر خیلی شیرینه . خدا از چشم بد دورش کنه
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم مامانی همچنین سه وروجک شما را
مامان مبینا
4 آذر 93 16:03
سلاااام مامان مهربون متن زیبایی بود از طرف من دخملی روببووووووووووس بازم بهت سر میزنم دوست عزیز
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام به روی ماهت ممنونم چشم البته طول میکشه تا بوسش کنم چون از بوس کردن بدش میاد.. قدم به روی چشم تشریف بیاورید...
مامان امیرحسین
8 آذر 93 22:40
زیارتتون مبارک چه لباس خوشگلی مریم جون خوش به حالت این همه هنر داری!! بافت تیغ ماهی با قلاب رو بلدی یادم بدی؟؟همشو بلدم همینش لنگه! وااااا ی ترشیچقدرم زیاده!! منم میخوام...
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
جاتون خالی قابل شما را نداره.. عزیزم تیغ ماهی با میل را بلدم ولی با قلاب را تا حالا نشنیدم... بیا خونمون تا بهت بدم... به این دو تا ادرس یه سری بزن من تیغ ماهی را این شکلی میبافم... http://www.woolen.ir/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C/ http://chehel-tikke.niniweblog.com/post47.php http://www.google.de/imgres?imgurl=http://s1.sarzade.com/img/Knitted-crocodile-10.jpg&imgrefurl=http://www.sarzade.com/education/knitted-education/18392/%25D8%25A2%25D9%2585%25D9%2588%25D8%25B2%25D8%25B4-%25D8%25A8%25D8%25A7%25D9%2581%25D8%25AA-%25DA%25A9%25D8%25B1%25D9%2588%25DA%25A9%25D9%2588%25D8%25AF%25DB%258C%25D9%2584-%25D9%2582%25D9%2584%25D8%25A7%25D8%25A8-%25D8%25A8%25D8%25A7%25D9%2581%25DB%258C.html&h=399&w=570&tbnid=x6HG3nbyw3e1-M:&zoom=1&tbnh=90&tbnw=129&usg=__9ozoZoDMpNKiFL-Tpdeqixbea3U=&docid=RIWEf4sZXU0XrM&sa=X&ei=_LV8VPPLC6jpywOx4IDoAg&ved=0CDgQ9QEwBQ&dur=108
فایضه مامانه عسل
30 آذر 93 4:15
سلام خوبین ؟ مامان ثنا جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن به دخترم..... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
چشم انشاالله
مونا افشار
9 دی 93 3:44
سلام ، زیارت قبول خانوم کوچولو من شما رو لینک کردم ممنون میشم منم لینک کنید. با تشکر
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام جاتون خالی.. چشم منم شما را لینگ کردم..