روزهای شیرین من و دخترک
سلام به دخترم .تاج سرم
امیدوارم هر چه زودتر بیماریت خوب بشه..
92/9/26
روز ماهگردت بود و تو تا تونستی اتیش سوزوندی اتیش پاره من
منم سه تا پنی سیلین زدم بهت..
اخی دلم خنک شد..
چرا وایسادی نگاه میکنی بیا پشت سرم..
دیگه واسه خودت خانمی شدی که نگو و نپرس.
خیلی خیلی شلغم دوست داری فکر کنم از من و بابایی هم بیشتر
من دیدیم این بهترین چیزیه که میشه بهت داد هر روز برات چند تا می پزم
تو هم با اشتها و لذت تمام میل میکنی نوش جونت..
اینم از خوردن پنی سیلین البته اگه درست نوشته باشم.
اوووووووم به به
بعد از خوردن شلغم شروع کردی به شکلک در اوردن..و بازی گوشی.
فدات بشم..
وقتی نگاهم میکنی قشنگیات و دوست دارم
حالت معصوم چشات رنگ نگات و دوست دارم
امشب خیلی خوشحالم کردی چون برای اولین بار ماست خوردی.
کاش ادامه داشته باشه..دوستان دعا کنید.
خیلی جالب بود انگشتت را می کردی داخل کاسه ماست بعد یکم بهشون
نگاه می کردی و از من اجازه می گرفتی می گذاشتی دهنت
از 10 ماهگی اسمش را یاد گرفته بودی ولی نمی خوردی
نوش جونت
تو اشپزخونه بودم هر چه صدات می زدم جواب نمی دادی فقط به مدت 3 دقیقه
اومدم دیدم واییییییییییی کلی خندیدم بهت و ازت عکس گرفتم
قیافه خودتم این شکلی بود که چرا دارم بهت می خندم بردمت
جلوی اینه تازه متوجه شدی که چکار کردی
بهت میگم ثنا جون بخند ازت عکس بگیرم کلی الکی خندیدی
دلم می خواست قورتت بدم.
اینقدر تو را دوست دارم
که کسی کسی را اینجوری دوست نداشت
اینقدر برات میمیرم قد یه دنیا خوبی قد هزار تا ستاره
بی تو دلم می گیره..
1سال و 7 ماه