طرز شستن نخود سبز
سلام به ثنا جونم و مامانهای مهربون و نی نی های گل..
امروز می خوام یه کار خوب و یه کار بد را به
نی نی های خوشکل یاد بدم...
به ادامه مطلب بروید..
اماده اید قلم و دفتر اوردید...
پس اول خوب بخونید بعد خلاصه ان را بنویسید...
(ابتدا کار خوب)
طرز شستن نخود سبز
مرحله اول::::
یکم به ظرف نخودها نگاه میکنیم!!!
و می گیم ...وای چقدر زیاده!!!
مرحله دوم:::::
اگه لباستون مثل منه که هیچی ...
ولی اگه که نه خوب مثل من بپوشید..
برای خودتون میگم خیس میشید...
بگذریم دست به کار میشیم و خوب نخودها را با دست
چنگ می زنیم تا تمیز بشه.
مرحله سوم:::
اگه که دیدید تمیز شدند با دستتون بر داشته
و در سبد کنار دستتون بگذارید.
با دقت و خونسردی این کار را انجام میدید.تا روی زمین نریزه ...
نکته مهم اینکه اصلا به مامانتون نگاه نکنید شاید داره
از عصبانیت موهای خودشا می کشه ..گفته باشم.
مرحله چهارم:::
انقدر مرحله سوم را تکرار می کنید تا نخودها کم کم تمام بشه ...
مانند تصویر پایین..
مرحله پنج:::
وقتی که دیدید نخودها داره تمام میشه یکم
شالاپ شولوپ کنید و لباسهاتون
را خیس کنید..تا حرص مامانتون بیشتر در بیاد...
مرحله ششم:::
وقتی که خوب مامانتون عصابی شد..
به کار خودتون ادامه بدهید و لبخند بزنید عین من....
دیگه تمام شد...این بود کار خوب و کمک به مامان های گل...
حالا بریم سراغ کار بد از نظر مامانم ..
بعد از اینکه نخود ها را شستم مامانم بلوزم را عوض کرد..
و رفت تا لباسهای من را بشوره...
تا دیدم رفت توی حمام من هم رفتم.
دم در حمام و شروع کردم نق زدن
مامانم پا شد من را برد تو حمام منم دوباره تا تونستم
اب بازی کردم و خودم را خیس کردم .
اون زیر انداز را مامانم برام پهن کرده تا سر نخورم...
اول ایستاده بودم ولی فکر کردم باید بشینم نشستم
و لباسام دوباره خیس شد..
الان هم دارم برام مامانم ناز میکنم تا دعوام نکنه..
شیر اب را مامان بست...
مامانی اب کو؟ نیست!!!
حالا که خیس شدیم یکم پام را بشورم.....
یکم شالاپ شولوپ کنم چه کیفی داره...
اصلا به مامانتون نگاه نکنید...
بعد از اون هر چه مامانم گفت از جات پا نشو می خوری
زمین گوش نکردم...و پام سر خورد و نزدیک بود ضربه مغزی بشم
که مامان فداکارم من را گرفت...
اینم از کار بد،
اخیش خدا رحم کرد...مامانم بی خیال لباسها شد...
خدایش خیلی بهش حرص میدم...میره ظرف بشوره گریه میکنم
منم می خوام اب بازی کنم...
میره لباس بشوره این حال و روزش میشه...
گلاب به روتون یه دستشویی ام نمی گذارم بره چون
باید منم دنبالش ببره تا اب بازی کنم..
بیچاره مامانم از حرص داره می ترکه..
راستی هر چه غذا درست میکنه من نمی خورم..
هرکی بهش میرسه میگه چرا به ثنا جون نمیرسی
؛غذا بهش نمی دی مامانم بیشتر غصه می خوره..
خوب چکار کنم دلم نمی خواد...
تازه بعد از اون همه اب بازی و لباس عوض کردن
اومدم می خوام برعکس بشینم روی صندلی هر چه مامانم میگه
می افتی گوش نمی دم.
ببینید...دو تا پاهام را از اون طرف و اینطرف صندلی دادم بیرون...
چه کیفی داره...
الهی من فدات بشم، با این همه شیطنت بازم کشته مردتم..
حالا اگه هر دو را یاد گرفتیم که هیچ :::
اگه یاد نگرفتید برام نظر بگذارید تا دوباره بیام یادتون بدم....