زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

کُلا بَدارم

1393/3/18 13:02
526 بازدید
اشتراک گذاری

 

عکس های متحرک زیبا سازی وبلاگ

زیباترین ســــــــــــلام 

 

را بر روی گلبرگ شقایق با قلمی از 

 

اســـــــــــــتخوان وجودم و با جوهری از خون رگهایم خواهم نوشت و بر بال آن

 

پرســـــــــــــــتوی عاشق می گذارم تا از شهرهای دلباخته عبور کند و به تو

 

برســـــــــــــاند امیدوارم پذیرا باشی....بوس

 

 

93/3/15

قربون اون خوابیدنت بشم عشق قشنگم

 

 

 

دیشب ساعت 9 بود که وضو گرفتم نمازم را بخونم تو هم مثل همیشه کنار

جانمازم ،جا نمازت را پهن کردی و چادرت که بهش میگی اُسری را هم سرت کردی

ولی من هنوز نماز مغرب را می خوندم که دیدم نیستی نمازم را با عجله خوندم

و اومدم دیدیم بله خانم کجا تشریف دارند توسط چهار پایه جلوی اینه تا منا دیدی میگی

مامانی کُلا بَدارم..کُدو بَدارم..نَدونم.(کلاهم را بردارم ..کدام را بردارم ،من نمی دونم)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بعد ادامه نماز..

بهم میگی خدایا از دست مامانی تعجب

عجبا، این دو کلمه هزاران بار تکرار میشه...

عجبا 

خدایا 

پشت سرت توپهای رنگی را رنگهای مثل هم دیگه را از هم جدا کردی

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم از راز و  نیاز کردن ثنا جونم با خدای مهربون

راستی از اول خرداد بابایی برای کار جدیدیش رفته نایین سر کار و تو هر شب

بهش زنگ میزنی بابایی برام بسی بخر،اداس بخر،همه چیز بخر

93/3/5

چند روزی بود که بهت قول داده بودم اگه بهم بگی جیش دارم

بابایی برات جایزه می خره تو هم هر وقت به بابایی زنگ میزدی میگفتی

بابایی جیشم را میگم جایزه بخر..منم 

با دایی جون سعید بردمت دکتر و برگشتنی هم برات بازی فکری خریدم

و تو پارکینک قایمش کردم تا بابایی که قرار بود بیاد و دیر میومد مغازه ها بسته بودند

برات بیار بالا که همین طور هم شد ..بازی با موزایکهای رنگی جورچین اهن ربایی

خیلی دوستشون داری.ولی اون موقعه که بابایی برات اورد از گوش درد داشتی زار زار گریه

می کردی و بعد از کلی گریه تو بغل بابایی که یکمش هم به خاطر دل تنگی

بود اومدی و با جایزت بازی کردی..

کسی حق نداره به جایزت دست بزنه بهشون میگی جازه منه

کسی دست نزنه وا باشه چشم.. 

 بابایی دوباره ساعت 3 نیمه شب برگشت اصلا 6 ساعت پیشمون بود.

فردا شب میگی مامانی  یه من ؛بیا به بابایی یه من،زنگ بزنیم ..

میگم چکارش داری میگی بگم دستت دردنکنه برام جایزه خریدی منم

لهت کردم بوسه بارونت کردمبوس

خدایا شکرت که چنین فرشته ایی را بهم دادی..

یه روز  نشسته بودیم مامان جون در زد و اومد تو دستش یه ظرف پر از گیلاس بود

تا که سلام کردی پاشدی ازش گرفتی و گفتی دستت دَ دَ نکنه..

کلا خدا را شکر حواست هست چی را کجا استفاده کنی

از 1 سال و 10 ماهگی این جوری بودی..

امروز 2 سال و 23 روزه هستی

پست بعدی انشاالله از شیرین زبونیات مینویسم

 

c4745b68892b0aefb5032bf069307012 مجموعه تصاویر متحرک زیبا سازی وبلاگ

پسندها (6)

نظرات (3)

مامان امیـــرحسیــــن
19 خرداد 93 10:20
سلام سوگلي خاله خوبي؟ اون بالا چيكار ميكني آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شيطونك! قربون شيرين زبونيات عجبا!!از دست مامانت!!!واقعا خاله!حرف دل منو زدي! آفرين كه نماز ميخوني برا مم دعا كن،لطفا! چرا گوش درد؟؟؟ سرما خورده؟
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام به روی ماهت ممنونم کلا من اون بالا بالاها زندگی میکنم زمین خو نیس(خوب نیست) خوب شد یکی پیدا شد حرف دلت را زد وگرنه آپرین (افرین)تشیق(تشویق)چشم خدایا به خاله الهام منم یه دختر مثل من بده آمین بله خاله سرما خورده و یه ویروس لعنتی اومده دیگه نمیره
ناديا
20 خرداد 93 10:13
عزيزم چه خوشكلي
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم خاله پس ادرست کو؟
مامان امیرحسین
22 خرداد 93 21:40
بر منتظرین مژده بده منتظر آمد / از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد ای منتظران گنج نهان می آید / آرامش جان عاشقان می آید بر بام سحر طلایه داران ظهور / گفتند که صاحب الزمان می آید میلاد امام زمان بر شما مبارک
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم همچنین خیلی زیبا بود