زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

خوشبخت تر از همیشه

1392/11/7 16:16
530 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خانم خانماماچ

سلام عشق من

من و این همه خوشبختی محاله محاله

تو را داشتن مثل خواب و خیالهقلب

میدونی که این روزها من خودم را خوشبخت ترین مادر

دنیا میدونم و این خوشبختی را مدیون تو فرشته کوچولو هستم.

فرشته ایی که از وقتی اومد تو زندگیم دیگه تمام غم ها

و ناراحتی هام تمام شد.

قربونت برم فدات بشم که باعث این همه خوشبختی من شدی.

انشاالله که همیشه سالم و پایدار باشی.

بیا ادامه مطلب...

تا یه عالمه بوست کنم..

تعجب


 

ماچ ماچماچ ماچ

عزیزم ببخش که دیر اومدم چونکه خودت لپ تاپ را منفجر کردی و من خیلی خیلی

نگران عکسها بودم خدا را شکر عکسها همه بودند ولی تا اومد درست بشه

تا الان طول کشید..

خوب بگذریم الان اومدم تا از کارهای گل دخترم بگم..

این روزها مثل یه خانم با فهم کمالات رفتار میکنی..

وقتی مهمان میاد خونمون بهش دست میدی و کلی براش ذوق میکنی.

اگه تو نشستن پشت به کسی باشه و بهت بگم زشته عزیزم سریع جا به جا میشی.

برای هر کاری اجازه می گیری..با اون انگشت اشاره کوچولوت و اون قیافه معصومانه

که حالت التماس داره میمیرم برای این قیافت...

موقع سفره انداختن کمک میکنی .من همیشه یه پارچه ایی را زیر سفره پهن میکنم

تا فرش کثیف نشه یه روز همه را جمع کردم الا اون داشتم ظرفها را می شستم که پشت

سرم را که نگاه کردم دیدم جمع کردی داری می گذاری داخل کابینت.

یه عالمه فشارت دادم و بوست کردم .

دم به دقیقه میای و بوسم میکنی و نازم میکنی ..اگه کسی بگه مامان منه

که دیگه هیچی سرت را میگذاری روی شونم و میگی عزیزم..

و  صورتت  را می مالی روی شونم..منم تو ابرها..هیپنوتیزم

فدات بشم مهربون من..بغل

وقتی با خودت بازی میکنی کارهای عجیبی می کنی.

یه روز دستت را بردی پشت خودت و لباست را گرفته بودی و میگفتی

هو هو چی چی..شده بودی قطار..منم که از خنده منفجر شده بودم..

یکبار که نه بیشتر وقتها غیبت میزنه میام میبینم یه جای دنج مخفی شدی و لباست

را زدی بالا داری انگشت میزنی به ناف و شکمت چرا ؟ نمیدونم..متفکر

هر موقعه گردو یا پسته و فندق ببینی دستت را مثل وقتی که چیزی رنده میکنم

بهم نشون میدی و ازم رنده می خوای.این کار را زن عمو بهت یاد داده...

گردو برات زنده کرد تا بخوری تو هم از اون موقعه یاد گرفتی البته الان دیگه خونه

هر کس بریم میدونی زنده و جارو کجاست میاری رنده میکنی و اونهایی که ریخته

زمین جارو میکنی...تعجب

یاد گرفتی هر چه متکا هست بندازی از کنار دیوار روی زمین و روی انها بپر بپر میکنی..

داشتی اب میخوردی وقتی تمام شد یه مرتبه لیوان را بردی بالای سرت و محکم زدی

زمین لیوان ریز ریز شد و یه صدای بدی ایجاد شد..

یکم نگا کردی و زدی پشت دستت و گفتی نچ نچ تف تف..

و همینطور تکرار می کردیو صدای شکستن در میاوردی..

من و بابایی تعجب

وقتی میوه می بینی بهم میدی تا پوستش را قاچ قاچ کنم تا تو پوست بکنی عاشق این کاری .

انار را خیلی ماهرانه دونه دونه میکنی و با قاشق می خوری..

اصلا به چاقو دست نمیزنی ازش میترسی..

از صندلی و متکا برای برداشتن چیزهایی که در دسترس نیست استفاده میکنی...کلافه

 

اگه کسی خونمون زنگ بزنه سریع تلفن را بر میداری و میگی اجی..یا دادا یا دایی وحید..

بهت بگن مامانت کجاس میگی اینجا البته با اشاره دست..و مگه میشه ازت تلفن

را بگیری برای خودت سخنرانی میکنی..عین بلبل.. 

فعلا چیزی یادم نمیاد.در ضمن یکم از این کارات مال ماه قبله که من ننوشته بودم ..

 

اینم از بازی کردنت..

 

 

 

 

ساخت برج اونم این شکلی حالا چرا خراب نمیشه خدا میدونه.متفکر

 

 

 

 

 

روز یکشنبه ولادت رسول اکرم (ص) 92/10/29 که تعطیل بود رفتیم

خونه عمه زهرا و توی باغ ازت عکس گرفتم..

تا که گذاشتمت روی زمین زانوم گیر کرد و کلی باهاش کلنجار رفتم که با یه صدای بد

مثل تق باز شد و از اون موقعه تا حالا درد میکنه..فدای سرت..

هندوانه در برف..

 

 

 

برفها را نشون میدی.و ذوق میکنی..

 

 

 

 

 

بهت میگم برف را بنداز دستت یخ میکنه گریه میکنی که نه نمیندازم..عاشق برف.

 

 

 

 

 

 

 

 

 اینم از کمک کردنت یه شب داشتم اشپزخونه غذا می پختم که دیدم داری گلها

را پاک میکنی تا دیدی متوجه شدم و دارم ازت عکس می گیرم این شکلی شدی..

 

 

 

 

فرار کردی رفتی سراغ اون یکی گل.

 

 

 

 

 قربونت اون دستهای کوچولوت...

 

 

 

 تو تمام کارهای خونه بهم کمک می کنی کدبانوی کوچولوی من...

این گل که داری پاکش میکنی همیشه خودت بهش اب میدی...

همیشه عاشقتم و عاشقانه می پرستمت..

فرشته کوچولوی من..قلب

 فرشته

 

 یکسال و هشت ماه و ده روز


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان امیرحسین
7 بهمن 92 16:28
ای جان .ماشالله هزار ماشالله خانومی شده برا خودش.دختر گلمون راببوس. واقعا که خوب گفتی خوشبختر از همیشه میشیم ما مادرها با وجود بچه هایی به این گلی. خدا را شکر واقعا با شیرین کاریهای این بچه ها ما بزرگترها هرچی غمه فراموش میکنیم.
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
چشم میبوسمش ولی الان سرما خوردم بعدا ممنونم عزیزم که بهم سر زدید..
حامده(مامان امیرمحمد)
8 بهمن 92 13:16
افرین به ثنا خانم که مامانی بهش افتخارمیکنه
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم خاله جون که بهم سر زدی..
نسرین(مامان پریا)
9 بهمن 92 12:22
سلام عزیز دلم افرین به دخملی خوشگل که اینقدر خانوم شده.مریم جون دیگه ما هم پیر شدیم هر روز یه جامون درد میکه منم دست درد گرفتم شدید
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام خوشکلم..خوب گفتی پیر شدیم ولی دلمون جونه...من که دیگه نمیدونم از کجای بدنم بنالم دست وپا سر کمر کدومش نمیدونم ..از خدا همیشه میخوام که تمام دردهای مردم و خودم هر چه زودتر تمام بشه..
❤خونه نمدی❤
9 بهمن 92 16:07
مامان با سلیقه سلام اگه میخوای هرکی میاد تو اتاق نی نی خوشگلت انگشت به دهن بمونه یه سر به ما بزن کارای تک و شیکی که تو هیچ مغازه ای نمیتونی پیدا کنی منتظرت هستم www.namadi.ir ارسال به سراسر ایران با تشکر خونه نمدی
محمد صادق
9 بهمن 92 16:07
فروش زعفران درجه یک زعفران باما تماس بگیرید ضیاالدینی 09136151422 برخورداری 09198858840 زعفران آرام بخش، اشتها آور، ضد اسپاسم، پيشگيری كننده از بيماريهای قلبی و سرطان، تقويت کننده حافظه و كاهش دهنده فشار خون است ضد افسردگی ,عامل پیشگیری از کاهش دید در سالخوردگی , خواص ضد سرطانی, چاشنی و رنگ دهنده غذا ,موجب كاهش چربی و كلسترول خون قمیت:4گرم زعفران درجه یک باهزینه پست 35 هزار تومان http://p30msb.com/s-saffron
مامان بهار،مهرنگار
9 بهمن 92 21:12
انشالله .خدا حافظش باشه نازنینم
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
انشاالله خدا حافظ همه بچه ها باشه..ممنونم
مامان خانمي
10 بهمن 92 8:49
سلام به ثنا جـــــــــــــون ومامان مهربونش بسيار عالي مي نويسيد مامان جون پايدار و برقرار باشيد در كنار ثنا جون
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام شما لطف دارید. همچنین شما
شهرزاد
11 بهمن 92 16:42
آفریییییییییییییین به این گل دختر ... دختر داشتنم این خوبیها رو داره ها تو همه ی کارا به آدم کمک می کنه من خودم که بچه بودم از این نوع دخترا بودم هی به مامانم کمک می کردم
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
افرین بهت خاله جون ..واسه همینه کد بانو شدی.. انشاالله شما هم یه دختر خدا بهتون بده جبران کنه
معصومه
12 بهمن 92 23:09
آفرین به ثنا خانوم ناز نازی که کمک مامانشه توو خونه//خوش بحال مامانی.. بوس برا ثنا جونم..
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم خاله جون چه عجب..
پریسا نجفی
13 بهمن 92 11:27
سلام دوست عزیزم خوبی ؟ ازسایتت خیلی خوشم اومد به منم سربزن اومدم برای دوستای خوبم که مادری نمونه هستند وبلاگی زنانه درست کردم که باب کارشونه اگر دوست داشتی ما را هم قابل بدون . راستی منو توی سایت قشنگت لینک کن و بهم خبر بده تا منم تو را توی سایتم قرار بدم ببخش و ممنون
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
من شما را لینگ کردم..
مامان گلشيد
13 بهمن 92 13:19
قربون اون هندونه خوشگلم برم عزيزم چقدر ماه شدي تو قند عسل دلم برات حسابي تنگ شده بود نديده بودمت كه اينهمه خانوم شدي
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. ما هم دلمون تنگ شده بود عزیزم..
مامان بهار،مهرنگار
13 بهمن 92 20:36
چقدر این لبلس بافت بهش میاد.دستت درد نکنه مامانی. پس از الان معلومه شغل آیندت.مهندس معماری
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
قابل شما را نداره.. شاید .. ممنونم بهمون سر زدید..
الهام
13 بهمن 92 21:20
سلام مریم جونم دلم براتون یه ذره شده!! ما هنوز سفریم و ایشالا چهارشنبه برمیگردیم!ببخشید نپرانمون نشو زود میایم! کنار دریا ی جنوب فقط جای شما خالیه! وقت ندارم برگشتم مفصل برات حرف میزنم نگران نشو داره بهمون خوش میپزره جات حسابی خالی!!
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
سلام به روی ماهت... حالا دیگه تنها تنها میری مسافرت اونم دریا. حالا تنبیهت میکنم باید سوغاتی بیاری.. خدا را شکر که بهتون خوش می گذره.
مامان امیرحسین
14 بهمن 92 20:33
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.- . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_, . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_ . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨` . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸ '``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨ , . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’ . . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨ . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯ . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./ . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\ . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`, . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
اومدم عزیزم
مامان حسین جون
15 بهمن 92 11:40
فدای تو دختر گل برم من مریم جون دختر داری چه غم داری دیگه برا خودش خانمی شده تو کارای خونه کمکت مبکنه
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. همینه دیگه..دیگه هیچ غمی ندارم بجز دوری شما
الهام(مامان اميرحسين)
17 بهمن 92 16:56
آفرين به اين مامان كه جز به جز كارايي كه بلده رو مينويسه!!بر عكس من كه انقدر تنبلم و حوصله ندارم.. آفرين به اين دختر! ولي تا من خودم نيام خونتون و از نزديك ذيرايي ثنا رو نبينم باورم نميشه! دعوتم كن ديگه خاله! عجب هندونه ي شيريني!! به به
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
خجالتم نده خاله جون وظیفه اس . شما قابل بدونید..و تشریف بیاورید.
مامان عطرین
22 بهمن 92 14:49
سلام خیلی دلمون براتون تنگ شده بود ولی هرچی می اومدیم پست جدیدی نبود نگو کار کار خانم خانمها بوده چقدر هم که کاراش بامزه شده ماشالا . خیلی خوبه که اینقدر کدبانوه عطرین هم پارچه دستش بیاد میدوه میز تلوزیونو تمیز میکنه
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم منم دلم براتون تنگ شده بود. این ناز نازی ها خیلی خیلی بامزه هستند برای همین هیچ فرصتی را ازدست که نمیدند برای ما هم نمیگذارند...فرصت را میگم