زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

اینجا همه چیز در همه

1392/10/11 12:28
745 بازدید
اشتراک گذاری

قلب

تو را ای گل کماکان دوست دارم 

 

به قدر ابر و باران دوست دارم

 

کجا باشی کجا باشم مهم نیست

 

تو را تا زنده هستم دوست دارم

 

قلب

قلب

ماچ

کوچولوی مهربونم بیا ادامه مطلب


سلام عزیزم ببخش این چند وقته نتونستم بیام و برات از شیرینکاریهات بنویسم..

خوب اومدم دیگه ناراحت نشو..

این عکس پایین مربوط به 92/10/2

جدیدا این شکلی دوچرخه سواری میکنی ..

باید یا بکشی به طرف خودت یا هولش بدی.

و در حین بازی منم باید بیام سوار بشم البته الکی نیشخند

و تو هم میگی بدو بدو ..

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم از عکسهای خوردنیهای شب یلدا که نشد زودتر بزارم

به کمک بابایی درستش کردم..عینک

 

 

 

و اون اناناس خوشکلم بابایی خریده بگو چند ؟سوال  بیست هزار تومان..تعجب

دلم میخواست قیمتش را بنویسم تا موقعی که بزرگ شدی و شب یلدا را جشن گرفتی

قیمتش را باهم مقایسه کنی..و اون موقعه تو هم این شکلی بشی. تعجب

 

 

شب یلدا شام را با اقاجون و مامان جون و زن عمو خوردیم و بعدش رفتیم

خونه اقاجون و مادر جون یکم اونجا بازی کردی و با مهدی و زهرا تا تونستی

اجیل خوردی و شیطونی کردی..

 

 

  


اینم از سند..عکس بالا

 

 

 

وقتی ثنا جون و بابایی با همدیگه بازی میکنند.

البته این یه گوشه کوچکی از این بازی ها میباشد.

خونه رو سرشونه از بس ثنا جون جیغ میزنه و میخنده...

الهی قربونتون برمماچ

 

 

  

 

 

 

 

 اینم از شیرینکاریهای مامانی پریشب مهمان داشتیم و غذا هم جاتون خالی

به هوس خود مهمانها سمبوسه بود..


 

 

 

راستی عزیزم 92/10/10

تولد نی نی وبلاگ بود 

تولدسه سالگیت  مبارک نی نی وبلاگ عزیزتشویقهورا

 

ادرس تولدش 

 

 

 

کار این روزها و میشه گفت هر روز ثنا جون.

تا از خواب بیدار میشی و میبینی که صدای چرخ خیاطی میاد میدوی

طرف اتاق و میگی مامانی یا مانی پیتیکو پیتیکو البته حرکتش را انجام میدی

منم باید بگذارمت جلوی پنجره تا اسب را با نی نیش ببینی..

این مدلی البته یکم بد افتاده ببخش.

 

 

 

اون خونه رو به رویی چند تا اسب دارند و یکمرتبه صبح و یکمرتبه عصر میارندشون

بیرون برای تفریح و شما هم از دیدنشون لذت میبری یک روز نی نی اسبه داشت

شیر میخورد و تو با دیدنش ذوق کرده بودی..

خلاصه اینکه اینم شده تفریح جدیدت عزیزم...

خوب چه کنم هوا سرده نمیشه رفت بیرون اینجوری هم من خیاطی می کنم

و هم تو اسبها را ببینی ..

 

 

 

 

و بعد از دیدن اسب کمک کردن به مامانی قربون اون دستهای کوچولوت 

 

 

 

 

 

 

اینجا هم داری پات را که نمیدونم از کجا یه خش کوچولو افتاده بوسه باران میکنی ..

یک مرتبه اومدی پیشم داشتم چرخ اورلوگ را نخ میکردم و تو در چرخ را بستی خورد به دستم خودت یه اخ بلندی گفتی و بعد دستم را ناز کردی و یه بوس محکم بهم کردی...دلم می خواست قورتت بدم تا کسی دیگه نخورد تو را منظورم موش کورهنیشخند

 

 

 

 

 

 سه شنبه 28 ماه صفر 

رفته بودیم خونه اقاجون هیت داشتند و شما اصلا گوسفندها را یه لحظه هم راحت

نمیگذاشتی..همش میگفتی بَععع به همین غلیظی صداش را در می اوردی....

یکی از اون نی نی هاشون را گرفتند و اوردن پیش تو که یکمرتبه دیدیم

مامانش گذاشت دنبالمون ما بودو گوسفندِ بودو

(بیشتر به خاطر اینکه تو بخندی فرار میکردیم..که همینطورم شد)

حالا بیچاره فکر کرده بود تو که بغل بابایی هستی بچشه مگه ول کن بود که

یکمرتبه صدای بچش از پشت سرش در اومد بیخیال شد و برگشت کلی خندیدیم .

می بینی کار خدا را حیوانها هم نگران بچشون میشند...

اخرش با گریه و بای بای کردن اومدیم خونه...

 

 

 

فدای اون قیافت بشم که عین خودم به گل و گیاه و هر چه حیوان اهلی و مفیده علاقه داری.

دوستت دارم عزیزم ماچ 

 راستی یه عالمه چیزهای دیگه هم می خواستم برات بنویسم که همش

از ذهنم پرید انشاالله پست بعدی..

بای بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان حسین جون
12 دی 92 7:36
خراسان می‎دهد بوی مدینه/ خراسان کوه غم دارد به سینه خراسان را سراسر غم گرفته/ در و دیوار آن ماتم گرفته شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
ممنونم دوست خوبم همچنین
الهام(مامان اميرحسين)
13 دی 92 22:10
ميگم مريم جون چرا عكس خودتو وقتي الكي سوار دوچرخه اي رو نميذاري؟؟!؟! خوردنياتنم خيييييييييييييييييييلي خوردني شده!! فينقيلي نيوفتي! ميگم منم سمبوسه دوس دارم،اگه بگم برا منم درست ميكني!؟با اين سالاداي خوشمزه! ما كه اسب واقعي هنوز نديديم ولي وقتي تو تلويزيون ميبينه ميگه پيتيكو! معلومه كه خيلي دوست داره مثل مامانش هنرمند بشه! بووووووووووووس برا خومل خاله با اون پالتوي قشنگش!
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
نگذاشته از خنده ریسه رفتی بگذارم که دیگه نگواز خنده گریه میکنی. بفرما نوش جونتون شما فقط لب تر کن کجا و کی باشه ما که چند بار هم مجبور شدیم بریم پیش اسب..بیا خونمون واقعیش را ببین شرمنده نکنید هنرمند کجا بود...
مامان حسین جون
18 دی 92 12:22
به به چه هندونه زیباییاینایی که سمت راسته چیه ؟چون ریزه متوجه نشدم؟ وای خدا من وقتی بچه ها رو اینجوری بالا میبرن اینقدر هول میکنم و میترسم به به چه تزئین زیباییحیفه بهشون دست زد و خرابشون کرد از بس زیباست وای چقدر قشنگه تماشای اسب از نزدیک ، خوش بحالت ثنا جون فکر کنم با این جدیتی که ثنا جون نسبت به چرخ داره مثل مامانش یه خانم هنرمند بشه اووف ای جوووووووونم منم بوسیدمش تا زودتر خوب بشه عزیییییییزم دست مامان گلت درد نکنه با این عکسای قشنگ و نوشته های زیبا
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
اناره عزیزم.. منم هول میشم و میترسم ولی خوب چه میشه میکرد. چشماتون قشنگ میبینه بیا خونمون خاله جون ببرمت اسب ببینی انشاالله تا حالا که نتونستم بفهمم به چی علاقه داره از همه چیز خوشش میاد. ممنونم...ممنونم وظیفه مادرانه فقط ثنا جون نفهمه پر رو بشه ببوس پسر ماهت را
شهرزاد
20 دی 92 18:33
به به چه خوراکیهایی و به به به تزیین خوشگلشون چقدر با سلیقه قشنگ تزیین شدن ...ثنا جووون از الان داره می گه که من شکل مامانمم و می خوام در آینده خودم لباسامو بدوزم آفرین به مادر و دختر هنرمند
مریم(مامان ثنا جون)
پاسخ
از لطفتون ممنونم شهرزاد جونم ببوس اون اراد تپل مپل خاله را