اولین مروارید ثنا جون
سلام به عشق من ...
سلام سلام صد تا سلام
من اومدم با دندونام
میخوام نشونتون بدم
صاحب مروارید شدم
یواش یواش و بیصدا
شدم جز کباب خورا
هورااااااااااااااااااااااا بلاخره دخملی اومدند جز کباب خورها
وااااااای عزیزم اخه باید می گذاشتی دقیقا همون روزی که پارسال به دنیا اومدی من و بابایی را سوپرایز کنی..الان از خوشحالی غش میکنم و از سر شوق دارم اشک میریزم...خدایا بابت این هدیه زیبا و دوست داشتنید شکر....واقعا که لحظه به لحظش جای شکر و شوق داره....قربونت برم که این بهترین هدیه ایی بود که میتونستی در شب تولدت بهم بدی....
خبر بدین، به نون،دون
ثنا جون، در آورده دندون
قربونت برم عزیزم امشب ساعت ٨.٤٥ دقیقه روز چهارشنبه ٢٥/٢/٩٢ بابا رسول اومد بهت اب بده دید دندونت خورد لب لیوان اب و صدای قشنگی داد فهمیدیم که مرواریدت در اومده اخه بدون اینکه بهونه بگیری (البته خیلی کم بود) و تب کنی این هم یکی دیگه از کارهای شما که غافلگیرمون کردی بابا رسول و من که کلی ذوق کردیم ذوق که چه عرض کنم ...
انار دونه دونه
بچه ای دارم دردونه قشنگ و مهربونه
انار دونه دونه
سه چهار روزه که بچم
گرفتار دندونه
انار دونه دونه
توی دهان بچم یه گل زده جوونه
گل نگو مرواریده مثه طلای سفیده
اولین مرواریدت مبارک عزیزم نفسم.....
حالا به نظرت کدوم جشن را برات بگیرم دندونی یا تولد؟؟؟؟؟؟؟
عزیزم 7ساعت دیگه به سالروز زمینی شدنت مونده....
باورم نمیشه که اینقدر بزرگ شدی الان که دارم این را مینویسم ساعت 1.30 نیمه شبه و دارم اشک شوق میریزم هم به خاطر تولدت و هم به خاطر دندونت هیچ وقت این دو لحظه را یادم نمیره..تمام لحظه هات شیرینه مثل راه رفتنت ، و غیره ولی این دو چون همزمان با هم دیگه شد هیچ موقعه یادم نمیره......
هیچ وقت اولین لحظه ایی که دیدمت و به اغوش کشیدمت رو فراموش نمی کنم با شکوهترین لحظه عمرم بود وقتی لمست کردم و عطر زیبای تنت رو حس کردم انگار به بهشت رفتم انگار دیگه من فقط من نبودم...من شدم تو و تو شدی همه وجودم..ثنا جون تمام لحظه های عمرم را به پات می ریزم چون با تمام وجودم دوستت دارم تا ابد...
این قلب من و بابا رسول...
بدو عزیزم ادامه مطلب...
چند وقتی بود که لثه هام می خوارید اشکای من مثل بارون میبارید
حوصله همه سر اومد دیگه مامان میگفت که در نمییاد دیگه
یهو یشب با گریه که خوابیدم صبح پا شدم یه چیز خوبی دیدم
مروارید سفید و زیبایی بود میخندیدم تو دهنم پیدا بود
عزیزم تو سن 12 ماهگی لثه صورتی خوشرنگت شکافته شد و یک مروارید سفید کوچولو به دهن نازنینت سلام کرد...و گفت دالی ثنا جون....
من بمیرم واسه همه بی قراری هات
برای همه بی اشتهایی هات
برای همه گریه های شبونه ات
من فدای اون دستهای کوچولوت بشم که همیشه با لثه هات بازی میکنه...
بله بلاخره علت اون همه گریه و بد غذایی و نق زدن و اذیت شدن خودت و ما معلوم شد...
یه مروارید سفید زیبا روی لثه پایین سمت راست ..
عزیزم اولین مروارید خوشکلت مبارک...
بوسسسسسسسسسسسسس