اتلیه(1)
سلام عشق من خوبی ؟
امروز ساعت 4 بعد از ظهر داریم میریم اتلیه تا عکسهای دخملی را به ثبت برسونیم.
دیشب تا صبح خوابم نبرد از استرس امروز که ایا همکاری میکنی یا که ؟؟؟؟
دیروز با اقاجون جعفر ،مادر جون، زن دایی و یوسف جون رفته بودیم چشم روشنی نوه انگول دایی خودم...(نی نی داداش زن دایی علی)
تو را رفت یه جای با صفا اقاجون از ماشین پیاده شد و گفت بیایید عکس بگیریم..
ما هم از خدا خواسته دویدیم تو هم دنبال مورچه و سوسک.؟؟؟؟؟
عکسهاش خیلی قشنگ شدند اگه وقت کنم برات میگذارم....
قربونت برم بدون تو نفس کشیدن برام سخته..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی