حال و هوای این روزها
سلام به چراغ زیبای خونمون .............ثـــــــــــــــــــــــــــــــنا جون
این روزها همه برای خرید عید و تمیز کاری و تکوندن منزل و دلشون در تلاش هستند....
من قبلا عید را خیلی دوست داشتم و امسال را بیشتر چون تو در کنارم هستی...
ولی اصلا حالم خوب نیست چون از این ویروسهای الاف اومده تو بدن کوچولوی تو خونه کرده
و تو هم حسابی بیحال هستی امروز با خاله بردیمت دکتر و اقای دکتر گفت که وزنت کم شده و برات دارو
داد که انشاا... خوب بشی...
اصلا غذا نمی خوری و همش بهانه می گیری و گریه می کنی من هم با وجود اینکه تمام کار هام مونده بیخیالش شدم عزیزم اخه تو از هر چیز برام مهمتری...........
یکی از دلایل دیگه اینکه نمی دونم با این گرانی و پول ندان ریس بابایی چکار کنیم خدا به فریادمان برسه...
اگه اینطوری باشه عید باید داخل خونه بشینیم و هیچ جایی نرویم.....
خدا از سر کسانی که گرانی را به وجود اوردند نگذره....
این روزها خیلی قشنگ راه میری و وقتی به زمین می خوری سریع خودت را به من میرسونی تا بلندت کنم و دوباره راه بروی....
همه بهت می گن خاله ریزه اخه این ریزه میزه چرا راه میره ....
وقتی با عرو سکهات بازی میکنی اگه لباسشون را از تنشون در بیاری کلی گریه میکنی و با دستت به من اشاره میکنی که بیا و درستش کن قربون اون دل نازکت برم...
چند روزیه که سرم شدیدا درد میکنه الان هم همینطور و نمی دانم چی نوشتم ...
این پست ادامه داره اگه حالم بهتر شد کاملش می کنم.....
عاشقانه دوستت دارم فرشته من.....