فرهنگ لغت فینگیلی
سلام نفسم
سلام عمرم
سلام زندگیم
سلام تمام هستیم
.....سلام ای گل باغ زندگیم......
این روزها خیلی با مزه می گی من، من ،من
وقتی که غذا تو دهنت هست بیشتر تکرار می کنی من که دلم برات ضعف می ره
بعضی وقتها هم به ،به، به
بابا،ماما،را هم با چه عشوه ای تلفظ می کنی....
وقتی هم یه کار بد انجام می دی..مثلا اسباب بازیت را می ندازی زمین من که می زنم پشت دستم و می گم وای وای چی شد تو هم همون کار را تکرار می کنی....
یاد گرفتی دست بدی ..وقتی دستم را به طرفت دراز می کنم و میگم ثنا جون سلام تو هم سریع بهم دست می دی قربون اون دست کوچولوت برم....
بعضی وقتها هم سعی میکنی چهار دست و پا راه بروی ...
وقتی هم که چیزی بخوای دستت را دراز می کنی و انگشتات را مشت می کنی و یکمرتبه میکشی به طرف عقب ....
چند روزی میشه که شصت پات را می خوری..اونم با احتیاط...
وقتی می گیم ثنا بیفته زمین همینجور که نشستی یکمرتبه از پشت سر خودت را می ندازی زمین و میگی پوف... و بعد هم موشی میشی...
یه خبر دیگه اینکه اقاجون جعفر با عمو ابوالفضل (شوهر خاله وجیهه)جمعه به مدت یکماه رفتند کربلا و ما هم برای بدرقه به فرودگاه رفتیم...
سفرشون بی خطر ،جاشون سبز و خرم
بقیه در ادامه مطلب:
اینم عکس تو و اقاجون و عمو ابوالفضل ،شب قبل از رفتن به .کربلا
بابایی با تمام وجودم دوستت دارم
.....ماشاالله به پرنسس ثنا....
دایی جون و خانمی،،
راستی تل موهات و کفش هات را با عشق فراوان خودم برات
دوختم فقط اون شب تو را قورت ندادند.....
اینم از خوابیدنت که برای یک ثانیه هم تو رختخوابت نمی خوابی
و اگه پتو انداختم روت سریع با اون پاهای کوچولوت بر می داری
تا صبح در گیریم دو تایی....
بوس ،بوس ،بوسسسسسسسس....