زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

چند خبر جدید

1391/12/8 15:02
824 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه

7/12/91

سلام ای مهربان منچشمک

این روز ها بدون تو نفس کشیدن سخت است.

 

لبخند که می زنی

از پس رنج ها …

چنان شیفته ام می کنی

که بهار را با مهربانی ات تاخت می زنم

و باز هم پیروزم !!

 

می میرم برات

 

بدو برو ادامه مطلب:

 

خبرها::::::

 

خبر1 : اینکه تو فینگیلی هنوز دندون در نیاورده ای...چرا؟

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 

خبر 2: راه رفتن را همچنان به سرعت برق و باد انجام می دی

 

 البته الان خطرناکتر....

 

می گی چرا دستم را می گیرید خودم می خوام راه برم..

 

وما هم تسلیم....

 

تو هم دور تا دور سالن می گردی

 

پریشب از بس راه رفتی و بابایی هم به دنبالت می یومد...

 

و مواظبت بود بیچاره از کمر افتاد.

 

اخرش هم نتیجه اون دور زدنهای در جا با صورتم به زمین خوردن

 

 و گریه کردنت بود...

 

الهی بمیرم خیلی گریه کردی...اخه تو که هنوز خودت نمی تونی

 

از زمین بلند شوی

 

 چه اصراریه که راه بری...

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

خبر 3: یکشنبه برای اولین بار به فروشگاه رفاه رفتی

 

 ...و برای اولین بار سوار کالسکه شدی چقدر هم بهت

 

 خوش گذشت از اونجایی که دوست داری هر چیزی

 

 که بهم شبیه هستند اگه صد تا هم باشه باید همه را بگیری

 

تو دستت و اگه نشد جیغ می زنی داخل فروشگاه

 

هم همین مشکل بود می خواستی خوراکیهای

 

 شبیه همدیگه را دستت بگیری....اولی را بر می داشتی

 

،می دیدی باز هم هست می دادی به اون دستت و دومی را بر

 

 می داشتی...باز هم هست دومی را می گذاشتی زیر بغلت

 

 و سومی ..همیطور ادامه داشت....

 

بعضی وقتها هم داخل کالسکه نیم خیز می شدی

 

 وقتی دستت می رسی به قفسه ها هر چی بود

 

 می انداختی زمین...

 

کلی برا خودت سر گرمی داشتی هر کس هم تو را می دیدی

 

یه چیزی می گفت...وای چه نازه....چقدر قشنگه...

 

چه بلایی ...خلاصه

 

وقتی هم برگشتیم خونه و گذاشتمت

 

روی زمین و برم کمک بابایی خریدا را بیارم بالا شروع کردی

 

به گفتن دد...دد...دد...

 

تا ساعت 4 صبح فقط گفتی دد...دد...دد...

 

چقدر هم ناز می گفتی...

 

عاشقانه دوستت داریم....قلب

 

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 

عکس سمت چپ را داخل فروشگاه ازت گرفتم در حین

 

خوردن بیسکویت

 

 

 

 

اخ الهی بمیرم از اونجا برات اسباب بازی گرفتیم اومدیم خونه

 

برات شستم و بهت دادم بازی کنی

 

تو هم بازی می کردی و یه نفس فقط می گفتی دد...

 

یکمرتبه با سر رفتی روی زمین و یکی از بلوکها زیر صورتت بود

 

که جاش موند منم عکسش را گرفتم...

 

بد جور اوف شدی...

 

باید اسفند واست دود می کردم....

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

شقایق مامان آرشا
8 اسفند 91 14:14
الهی خاله فدات چه جاشم اوفتاده


دیدی خاله جون اوف شدم.چشمم زدند..ارشا جون را ببوس

نازنین (مامان ثنا)
8 اسفند 91 16:01
lثنا جون خاله میبینم ک مثل ثنای من تو دندون درآوردن تنبلی عزیزم
بمیرم خاله چقدر بد اوف شدی دلم ریش شد
هوااااار تا بوس برای خوشگل خانوم


می بینی خاله جون چقدر تنبلم..حالا تا دلت بخواد تو راه رفتن زرنگم...نازنین جون تا دو روز جاش رو صورتش مونده بود..حالا جای شکرش باقیه که چشمش چیزی نشد...
هوااااار تا بوس برای خوشگل خانوم ثنا جون خاله
مامان شازده امیرحسین
12 اسفند 91 16:46
الهههی
بوس برا اووفت
مامانی گل یه سری به وبلاگمون بزن!مسابقه داریم برا دوستای گلمون!!
منتظرت هستم


مرسی ..تو مسابقه هم شرکت کردم..
مامان امیررضا
17 اسفند 91 19:55
سلام عزیزم ایشالا ایشالا که خونه دار شیم و راحت زندگی کنیم. از روی ثنا جونی


ایشاا...