سنبل در اومد از حمام
سلام به دخملی تر و تمیز و تپل مپل
گل در اومد از حمام .......................سنبل در امد از حمام
قربونت با اون دس دسی کردنت......
عاشقتم عزیزم
اینجا پاتا گرفتی و داری می گی اووففففف.....
چه خوسجل ....چه دخملی...ماشاالله
دیروز16/11/91 بلاخره بعد از سه روز که اب نبود، اومد ولی با فشار خیلی کم..
من هم با همون اب کم شما را بردم حمام و سریع شستمت...
ولی نمی دونم چرا همیشه بعد از حمام از تمام بدنت دانه های ریز قرمز می زنه بیرون و تو هم
خودت را می خارونی تا حالا هر روشی را امتحان کردم ولی باز هم همانطوری می شی....
الهی بمیرم خیلی اذیت می شی ولی من هم موندم میان دو راهی که چه کنم ..اگه نبرمت خوب، کثیف می شی...و من دلم به حالت می سوزه...اگه ببرمت بدنت می سوزه و می خاره و باز من
راستی وقتی ماست و شیر و دوغ می خوری دور دهنت دانه های قرمز ریز میزنه بیرون....
نمی دونم چه کار کنم....
دیشب بردیمت دکتر ...اقا دکی بعد از معاینه کردن گفت که حساسیته و هیچ کاری نمی شه بکنی
هست که بزرگ بشه و به مرور زمان خوب بشه ..
وااااااااااااااای چه سخت حالا خدا به دو تاییییمون صبر بده.....
اینم کادوهای دیشبت....
وقتی که بهت پوشوندم می خواستم بخورمت......
وووووووووووو اما خوابیدن این فینگیلی.....
بعد از اومدن از دکتر.....
امروز صبح قبل از رفتن بابایی
پتو یا تشک؟؟؟؟
کدومش عزیزم...
وووووووووووووووووو امروز بعد از خوردن صبحانه ....
چرا دوست داری انگشتت را داخل......
ووووووووووو خانمی عاشق برگه و کتاب و دفتر حساب کتاب بابایی...
اگه ازت بگیرم
اگه بهت بدم بابایی
منم
حالا هم چشم بابایی را دور دیدیم.....