زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

دخترکم عزیزم

1391/8/12 11:17
571 بازدید
اشتراک گذاری

اندر احوالات فینگیلی از ٦ ماهگی تا ٧ ماهگی

عزیزکم هر روز بزرگتر از قبل می شوی و کار هایی انجام می دهی

 

که من و بابایی کلی می خندی و با این کارهات اصلا نمی فهمیم

 

 که چطوری روز و شب از پس هم می ایند و می روند خلاصه اینکه

 

 حسابی سرگرممان کرده ای.

 

..... بی نهایت دوستت داریم ..... 

 

 

.... و باز هم از خداوند سپاسگذارم که چنین فرشته زیبایی

 

 را به من و بابایی هدیه کرده است ....

 

..... خوب می رویم سر اصل موضوع و کارهای وروجک .....

 

٦ ماه و ٣ روزه :: شبها موقعی که لامپ را خاموش و شب خواب

 

را روشن می کردم و سایه خودت را می دیدی تعجب می کردی

 

من هم با دستم شکلکهای مختلف را روی دیوار بهت نشون

 

می دادم تو هم یکم به دست من نگاه می کردی و یکم به

 

 دیوار و بعد دست خودت را بالا می اوردی و سایه دستت را

 

روی دیوار می دیدی.تا نیمه های شب کار من و جوجه همینه.

٦ ماه و ٤ روزه::یه کتاب قصه به نام تاتی کوچولو می خنده شیرینه

 

 مثل قنده را برات گرفتم وقتی که برات می خونمش با توجه زیاد

 

گوش می دی و دست و پا می زنی و حتما هم باید تصاویر کتاب

 

 را ببینی،وگرنه صدا از خودت در می اوری که اووون اوون اوون

 

 یعنی داخل کتاب را ببینم .روزی ده بار هم که برات بخونم ازش

 

خسته نمی شی .موقع غذا خوردن باید دستت باشه و مرتب پشت

 

 کتاب ،روی کتاب را باید ببینی اگه بخوای یکی از برگه هاش را

 

پاره کنی بهت می گم آخ ،آخ دردش میاد تو هم برگه را ول

 

می کنی....موقع شیر خوردن باید کتاب دستت باشد مرتبا بزن

 

به زانوت ببری بالای سرت و این کار را با هر اسباب بازی یا

 

وسیله ای که دستت باشه انجام می دی تا خوابت ببره .

 

٦ماه و ١٠ روزگی::هر روز بلا تر از روز قبل وقتی که می خوای

 

یه چیزی را از کنارت بردای دست چپت را می گذاری زیر سرت

 

و با دست راست و پای راست نیم خیز می شوی و تلاش

 

می کنی تا بلاخره برش می داری. 

 

قلب

 

٧ ماهگی::

 

 

٣ماهه که بودی واست کاغذ های رنگی خریدم( 9 رنگ)

 

و هر روز اونها را از جلوی چشمات حرکت می دادم ،تا اینکه

 

 به اخری می رسیدم.تا الان که 7 ماهه شدی این کار را هر

 

روز انجام می دهم.برای اینکه دقتت زیاد بشه.....حالا.....

 

عکس العمل خانمی وقتی که یکی از رنگها را بهت نشون میدم

 

 و می گم اگه گفتی این چه رنگیه کلی دست و پا می زنی

 

و خوشحالی میکنی و دست من را دنبال می کنی وقتی که کاغذ

 

 رنگی را می گذارم زمین (طرف چپ خودم)و میگم دیگه نیست

 

 نارحت می شوی و به محض اینکه دوباره از طرف راست خودم

 

یه کاغذ دیگه بر میدارم و میگم اگه گفتی این چه رنگیه دوباره

 

دست و پا می زنی تا اینکه 9 تا رنگ تمام بشه......

 

 

و واقعا که این کار نتیجه بخش بوده یک روز بیرون بودیم و

 

 یه خانمی چترش همون رنگهایی را داشت که کاغذ رنگی هات بودند

 

 تو را بگی از تو بغل من می خواستی پرواز کنی از خوشحالی

 

جیغ می زدی و ذوق می کردی.....دیروز هم با خاله رفته بودیم

 

 چرم بخره (نارنجی،صورتی،قهوه ای،قرمز،ابی فیروزه ای همراه

 

با استر های هم رنگش)که وقتی خاله سوار ماشین شد و چرمها

 

را دیدی چنان جیغی از خوشحالی کشیدی که نگو و به خاله نگاه

 

کردی و گفتی دهههههه کلی خندیدیم که خاله را دعوا کردی

 

 که چرا جرم ها را بهت نمی ده فکر کردی کاغذ رنگیه اخرش هم

 

از خاله گرفتی و می خواستی بکنی تو دهنت ما هم مواظب که

 

 اخرش با بازی اجی مجی از دستت گرفتیم و گذاشتیم داخل

 

صندوق عقب....قربون اون هوشت عزیزم .....خلاصه هر چیز

 

رنگی را ببینی کارت همینه......

 

قربون دخمل باهوشم برم..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)