عــ ـــــــ ــــــر و ســـ ــــ ـــــ ــــی
به نام خداوندی که عشق را افرید.سلام به دخملم
سلام نی نی های خوشکل من دیشب رفته بودم یکجایی که عاشقشم و خیلی دوست دارم.(عروسی)از دم در که وارد شدم کلی ذوق کردم و دست و پام را تکان می دادم بعد من را از مامانم گرفتند و دست به دست تا ته مجلس رفتم و لپم هم خیلی درد گرفت از بس کشیدند و بوسیدند. روی هم رفته خوب بود جاتون خالی.
اما صبح که از خواب بیدار شدم مامانم متوجه شد گوشوارم نیست با خاله، زن دایی ،اقاجون ،دایی کل خانه را گشتند ولی نبود که نبود.مامانم گفت فدا سر گل دخترم خدا را شکر چشمشون به گوشوارش گرفت این هم عرسی رفتن من.
یه دوست هم به نام عارفه پیدا کردم مامان من هم که همه جا دوربین را دنبالش میاره از من و دوستم عکس گرفت.
این دو عکس را بعد از این که از عروسی برگشتم مامان ازم گرفت.اخر شب هم دست از سرم بر نمی داره این مامان.
عکس در ادامه مطلب
این دو عکس را هم تو عروسی موقعی که با مامان تو اتاق می خواستم شیر بخورم با دوستم عارفه جون ازم گرفته.
دوستم خیلی ناز و شیطونه مثل خودم مگه نه خاله های عزیز