6 ماه و 6 روزگی ثنا دردونه
سلام به بقچه عشقم
عزیزم چند وقته موقع خواب همینطور می قلتی و دمرو می افتی دستت را هم دم دهنت می گذاری من هم از ترس خواب ندارم دیشب از خوابیدنت عکس گرفتم تا صبح به بابایی نشون بدهم که تو خودت صبح قبل از اینکه بابا بره سر کار دمرو خوابیدی بابایی وقتی دید کلی برات ذوغید می خواست بوست کنه من نگذاشتم گفتم الان بیدار می شوی .......با موبایلش ازت عکس گرفت تا سر کار هی تو را ببینه...........از بسکه وروجک هستی اصلا این ماه قد و وزنت زیاد نشده بود خیلی نگرانت هستم....
قدت بود 65.......
وزنت 200/7.............
دور سرت هم 42.............
پس کی می خواهی بزرگ شوی قشنگم دلم اب شد..............
مدل خوابیدنمه ساعت 3 بعد از نیمه شب مامان اون موقع هم من را ول نمی کنه همش عـــــــــــــکس
امروز صبح باز هم دست از شیطنت بر نداشتم و این شکلی خوابیدم....وای چه کیفی داره....
بلاخره تلاشم را کردم و توی روروک خودم پام به زمین رسید کفشهام را ببین چه نازند چونکه همش دنبال مامانی همه جا را سر کشی میکنم و روی سرامیکها پاهای کوچولوم یخ می کرد مامان این کفش های دوست داشتنی را پام کرد............قربونت..