چه.... خوشکل شدم
سلام پروانه زیبای من
دیروز رفتیم خونه مادر جون که ببرمت حمام چونکه حمامشون گرمایش کف داره و تو سردت نمی شه.وقتی رسیدیم اونجا خاله منیژه و بچه هاش دو تا مادر بزرگها که (مامان بابای خودم )تازه از مشهد اومده بود و برای تو یه کلاه خوشکل صورتی سو غاتی اورده بود.دست گلش درد نکنه من که ازش توقع نداشتم.
خلاصه اینکه از بس توی وروجک سرت را می خوارونی مامنم گفت که یکم ماست را با صدر مخلوط کنیم وروی سرت بمالیموقتی که صدر را با ماست گذاشتیم روی سرت این شکلی شدی و همینطور دستت را روی سرت می مالیدی. برای همین سریع بردمت توی حمام و سرت را شستم تو هیچ موقعه توی حمام گریه نمی کردی ولی امروز حمام را گذاشتی روی سرت از بس جیغ زدی ولی هر جور بود تمیز شستمت و بعد از حمام هم مو هات را خشک کردم و بعد یکم شیر خوردی و 10 دقیقه خوابیدی.بعد تصمیم گرفتیم که برات یکم فرنی درست کنم بهت بدم شاید یکم بیشتر بخوابی.خاله زحمت درست کردنش را کشید و زن عمو هم چون سید بود گفتم اولین باره می خوای غذا بخوری اون بهت بدهاولین قاشق که خوردی این شکلی شدی.ولی بعد اگه بهت نمی داد جیغ می زدی که چرا بهم نمی دی.خدا را شکر دوست داشتی .(چون زن عمو تنها بود گفتم اونم بیاد خونه مادر جون تو خونه تنها نباشه برای همین دنبالمون بود)
عکس در ادامه مطلب