ثنا در مراسم آشپزون
14/7/91
سلام به زیبای خفته
دختر گلم روز چهارشنبه پسر عمه زهره(دایی سید رضا) اومد دنبالمون و با هم دیگه رفتیم خانه عمه زهره سبزی پاک کنیم برای پختن اش رشته معافیت دایی سید رضا تا شب خونشون بودیم بابایی اومد دنبالمون وچون سبزیها زیاد بود و زود تمام نشد پختن آش موکول شد به فردا.
دیروز روز پنج شنبه دایی سید وحید اومد دنبالمون تا برویم و نظاره گر آش پختن باشیم.چون تو که اصلا نمی گذاشتی که من کمک کنم.بچه ها باهات بازی می کردند و من هم مواظب بچه ها که تو را اذیت نکنند.تو را گذاشتند عقب ماشین اسباب بازی تو هم خوشحال بودی.
خلاصه بعد از دو روز آش پخته شد و همه از خوردن ان لذت بردند.من و تو هم ساعت 9 شب به همراه دایی سید رضا و زن دایی به خانه برگشتیم بابایی هم دیشب کار داشت و به خانه نیامد.
عکس در ادامه مطلب
ثنا جون و یک عالمه بازیگوشی همراه مهدی و زهرا ،سید مهدی ،سیدابو الفضل.....