برای اولین بار
٢٨/١٠/٩١
موش موشک من
سلام سلام صد تا سلام به وروجک ناز نازی.....
قبلا گفته بودم که دیگه برای خودت خانمی شدی .....بله خانم
خانما ..دیروز برای اولین بار گذاشتم پیش مادر جون و مامان
جون و خودم همراه زن دایی ، دایی جون، زن داداش زن دایی و
عمه خودم رفتم یکم بازار یه حال و هوایی عوض کنم.....2
ساعت و نیم بازار بودیم ....ولی اصلا حال و هوامون که عوض
نشد هیچی از دل و دماغمون هم در اومد..... یک نفر از
خدا بی خبر کیف پول زن داداش زن دایی (زهرا)را که داخل کیف
دستیش بود را دزدید 140 هزار تومان پول توش بود بنده خدا
وقتی می خواست پول کاموا هایی را که خریده بود حساب کنه دید که کیف پولش نیست از زیر چادر چطوری برده بودند خدا
عالمه... خدا از سرشون نگذره ......اصلا همگی اب تو دهنمون
خشک شد. بیچاره زهرا اشک تو چشماش حلقه زده
بود.جلوی ما خجالت کشید وگر نه که ... اخه وضعیت مالی
خوبی هم ندارند اون تمام پولی بود که باید باهاش برای عروسی
پسر عموش خرید می کرد..دیدی عزیزم این هم از مملکت ما و
این دور و زمونه....افسوس افسوس هیچی دست از پا دراز تر برگشتیم خونه......
تو هم اصلا گریه نکردی و خوشحال و خندان با اسباب بازی
هات بازی می کردی ... من را که دیدی کلی دست و پا زدی و
سرت را گذاشته بودی روی شونم....و خودت را برام لوس کرده بودی...
من هم یه عالم دلم برات تنگ شده بود....برای بوی بدنت ..اون نگاه زیبات که ادم را دیوانه خودت می کنی..بدون تو چه باید بکنم نمی دانم.....
قربون دختر خوبم بشم.....که همش من را متعجب می کنی..