عکسهای اتلیه...1
سلام سلام صد تا سلام من اومدم با عکسام بلاخره مامانم تصمیم گرفت و وقت کرد... عکسهای اتلیه را برام بگذاره... هووووووووووورررررررررررررررررا روزی که نوبت اتلیه داشتیم١٦/٢/٩٢ باران شدیدی می بارید...که اصلا نمی شد دم در خونه سوار ماشین بشیم ولی با زحمت فراوان خودمون را ساعت ٤و١٠ دقیقه به اتلیه رسوندیم.... همراهان من :خاله زهرا،مادر جون،زهرا خاله منیژه...مامان و بابا عکسها روز شنبه ٢١/٢/٩٢ اماده شد و به همراه دو تا دایی ها و خانم هاشون رفتیم و گرفتیم.... قبل از اتلیه: ارایشگاه خاله خونه خودمون... (عکس شماره یک) اینجا تازه از خواب بیدار شد...