زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

شاید عشق همین باشد

سلام فرشته کوچولوی من  این روزها همش در گیر پا درد و خونه تکانی هستیم.....     عزیز دل من(مهربانم)! امشب با چشمهایت حرف دارم..... امشب حرف های دلم را سطر به سطر برایت می خوانم..... مهربانم ؛نمیدانم تو را به اندازه نفسم دوست دارم! یا نفسم را به اندازه تو؟ فقط میدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست! و قلب من!!!! جایگاه رفیقی است که شقایقها حسرت ان را میخورند، وقتی که کسی را واقعا دوست داری! یک دوست داشتن واقعی! بدون دروغ ،بدون غرور ،بدون ریا!!!! میتوانی !!!!! با او خود ،خودت باشی! هر وقت دوست داری در اغوشش بگیری !!! بی هر مناسبتی بوسه بارانش کن...
22 اسفند 1393

سی و چهار ماهگی عشق کوچولوم

سلام عزیزم خوبی مامانی ببخش این مدت اصلا نیومدم برات خاطراتت را بنویسم دلیلشم که خودت میدونی ولی امروز دیگه تصمیم گرفتم بیام و برات بنویسم..... عزیزکم میدونی قشنگی این زندگی به چیه؟به اینه که وقتی تو سرگرم لحظه های خودتی ،یکی تو لحظه هاش داره واسه قشنگی لحظه های تو دعا میکنه.....!!!! دوستت دارم کوچولوی ریزه میزه ورودت را به سی و چهارمین ماه زندگیت تبریک میگم... 34 ماهه که یه فرشته ناز و مهربون شده همه زندگی من و بابایی فقط من و ببخش عزیزم که همش مریض هستم و نمیتونم انطور که باید و شاید در حقت مادری کنم باهات بازی کنم نمیتونم ببخش منا ..... اول از خودم بگم که دو هفته پام تو گچ بود و تمام کارها و نگه داری از تو...
26 بهمن 1393

1000روزگیت مبارک ثنا جونم

      امروز 93/11/20 روز دوشنبه  ربیع الاول 1436     1000   روزه شدی       یا حسین جانم..   وااااااااااای خدا جونم دختر نازم امروز   1000 روزه شد. 1000   روزه که قشنگترین و سالمترین هوای زندگی را تنفس میکنم و با بودنت به بودن ما هم معنای زیبایی دادی 1000    روزه از روزهای قشنگ با تو بودن میگذره و من هر روز بیشتر از پیش عاشقت میشم و بیشتر یاد میگیرم تا باهات مهربون تر باشم.. عزیز دلم انشالله که 1000 ساله بشی و همه ثانیه های 1000  سا...
20 بهمن 1393

سی وسه ماهگی فرشته نازنینم ثنا

سلام عزیزم ورودت به سی و سه ماهگی رو به شما دختر گلم ومامان مهربونت تبریک میگم امیدوارم مامانت مرا ببخشه که وارد دست نوشته هاش شدم  اخه مامان چند روزه پای چپش رو گچ گرفتیم چون تاندمهای زانوش اسیب دیده وهمراه با شما دختر گلم منزل مادرجون هستید منم میرم سر کار وشب که برمیگردم میام به شما سر میزنم امیدوارم هر چه زودتر پای مامان خوب بشه که من اصلا طاقت دوری شما ومامان رو ندارم عزیزم بعد از به دنیا اومدنت این اولین بار هستش که دلم خیلی گرفته .دیشب که میخواستم از پیش شما برم گریه میکردی چون صندلی که مامان روش نشسته بود که نماز بخونه را میخواستی وهرچه قدر هم که بهت گفتم عزیزم بیا تا اون یکی صندلی را بهت بدم قبول نکردی هرچند خیلی از ناراحتیت ن...
28 دی 1393

و تو ان شبنم عشقی

سلام به روی ماهت عزیز دل مامان و بابا.ثنای قشنگم دختر که باشی  نفس بابایی لوس بابایی عزیز دردانه بابایی حتی اگه بهت نگه.. دستت را میگذاره روز چشماشو میگه این تویی که به چشمای من سوی دیدن میدی خلاصه دختر یه کلام نفس باباست فدات بشم که اینقدر شیرین و دوست داشتنی شدی بابا و عمو ابوالفضل دو هفته ایی میشه با همدیگه ساعت 8 شب میرند استخر و ساعت 11.30بر میگردند  عمو ابوالفضل برای اینکه خاله بارداره میاردش خونه ما ... خلاصه اینکه دور همدیگه خیلی خوش میگذره .. تو یکی از اون شبها داشتیم با خاله و زن عمو حرف میزدیم و هر دفعه حواسم  به تو بود یکمرتبه سه تایی خندیدیم چرا...
21 دی 1393

اتوبوس سواری و خاطره های به جا مانده

سلام ستاره زیبای من   چقدر خواب ببینم که مال من شده ای و شاه بیت غزل های من شده ای   چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض جواب حسرت این چند سال من شده ای   چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟ تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای برای وسعت پرواز بال من شده ای میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای       روز جمعه 93/10/5 از خون...
11 دی 1393

ماه ربیع الاول مبارک

سلام دوستای مهربونم .. سلام ستاره ها.. سلام نازنین ها.. سلام دختر نازم.. امیدوارم ماه ربیع الاول برای همه بخصوص خودمون ، ماهی باشه پر از هیاهو ؛پر از خوشی و سلامتی؛ پر از مسافرتهای پر خاطره..پر از مهمانی های با شکوه و در اخر ماهی پر از پول؛پول؛پول بیا ادامه مطلب تا از تنبلی های خودم و شیرین کاریهات بگم...     در 2سال و 6 ماه و 22 روزگی 93/9/18 فکر میکنی داری چکار میکنی .. به قول خودت اَدِه گفتی... داشتی نماز می خوندی و منم تو اشپزخونه داشتم غذا میپختم اومدم دیدم خوابت برده... فکر کنم داری خواب خوش میبینی.. عزیزمی ..بعضی وقتها روزی چندین بار نماز میخونی و بعضی روزها هیچی.. قبول ...
3 دی 1393

32 ماهگیت مبارک عشقم

ثنا جونم سلام فقط اومدم 32 ماهگیت را بهت تبریک بگم.... دلم میخواست کلی از حرفها و کارهات را بنویسم ولی اصلا حوصله ندارم.. دلم میخواست تو مسابقه تو را شرکت بدم ولی حوصله جمع کردن امتیاز را ندارم... کلا از بس بهانه گیر شدی و هر ترفندی برات پیدا می کنم تو با حاضر جوابی و اون حرفهای شیرینت همه را نقش بر اب می کنی..حوصله ایی نمانده.. ببخش انشاالله میام و برات مینویسم و عکسات را میزارم..... فقط دو تا..امروز بهت میگم ثنا جون دستمال کاغذی ها تمام شد چرا انقدر دستمال کاغذی بر میداری.. میگی چشم دیگه بر نمیدارم وقتی میگم چشم دیگه چرا جیغ میزنی...صد دفعه نگو حرصم میدی اعصابم خورد میشه.. هر کس بهت دست میزنه میگی مامان منا زد .خو...
26 آذر 1393

لُپ لُپ و سُک سُک

سلام عزیز دلم امیدوارم وقتی این پست را می خونی صحیح و سالم باشی و کلی بخندی.. بدو بدو لُپ لُپ دارم. بدو بدو سُک سُک دارم.. اگه میخوای بدونی چرا اسم این پست اینه بیا تا بگم برات..وروجک       این اسمیه که من برای تو و حلما جون درست کردم... حلما چون لپو هستش بهش میگم لپ لپ.. و تو چون لاغر و ظریف هستی میگم سُک سُک...       اینم از عشق ورزیدن..ثنا جون به حلما جون.. قربون مهربونیت برم که فقط تا زمانی هست که کسی نگاه چپ به وسایلت نکنه...       پی نوشت...   کوله کوپته...هلی کوپتر   آقای فروش..آقای فروشنده.. ...
13 آذر 1393